فصل ۸۹۱ - انتخاب‌‎ها

اینکه شیطان پرنده بخشی از فردیت شاندال را به ارث خواهد برد، خبر شگفت‌آوری بود. یزدان امپراتوری حتی اگر در آن وضعیتِ نفرین به سر می‌برد، هنوز موجودی به شمار می‌آمد که توانسته بود به رتبه‌های آسمانی برسد!

این روند به سرعت انجام نمی‌گرفت و شیطان پرنده باید مراقب می‌بود که کار را خراب نکند. به هر حال، فردیت‌ها منحصر‌به‌فرد بودند و تهذیب‌گران نمی‌توانستند آن‌ها را به گونه‌ای رد و بدل کنند که گویی تکنیک‌ و یا نمودار هستند.

همچنین تقلید از روش دیگری خطرناک بود.

موجودها به خاطر قدرت رشد یافتند؛ زیرا در تلاش برای کسب رتبه‌های بالا، خود را تقویت کردند. با این حال، این باعث شد که آن‌ها در یک روش خاص متخصص شوند و فقط قوانین مرتبط با فردیت خود را جذب کنند.

به همین دلیل تهذیب‌گرانی که به حدی از قدرت می‌رسیدند، دیگر نمی‌توانستند روش خود را تغییر دهد. کل وجود آن‌ها به چیزی بسیار خاص تبدیل می‌شد که نمی‌توانست به یک شکل کلی برگردد.

با این حال، این پیشنهاد از سوی یزدان امپراتوری، یک موجود آسمانی که در حال جنگ علیه آسمان و زمین بود، ارائه می‌شد. او به دلیل عمر طولانی خود مجبور بود روش‌های بی‌شماری را در اختیار داشته باشد.

شیطان رویابین هم به توضیحات او گوش داده بود. این واقعیت که شیطان پرنده در آخر پیشنهاد شاندال را پذیرفت، به این معنی بود که او هیچ چیز مشکوکی پیدا نکرده است.

پس از بازگشت دو شیطان، اراده‌ی شاندال نیز ظاهر شد و به موضوعی که تهذیب‌گران با آن مواجه بودند، پرداخت.

«با من در قلعه حرکت کنین. در انتخاب‌تون به شما کمک می‌کنم.»

نوآ و دیگران ایستادند و حتی مارهای روحی به سمت اراده‌ای که شروع به قدم‌زدن به سمت یکی از راهروها کرده بود، خزیدند.

گروه، مجموعۀ وسیعی از اقلام قدرتمند و عجیب و غریب را که شاندال در طول سالیان متمادی ضبط و ذخیره کرده بود، دوباره دید. در این حین، هنگامی که نوآ و دیگران در نزدیکی آن‌ها قدم می‌زدند، توضیحات کوتاهی درباره ماهیت و تأثیرات آن‌ها در زیرشان ظاهر می‌شد.

موانع نامرئی که گروه را از تصرف همه چیز در اولین اکتشاف باز می‌داشت، حالا کلمات خواندنی را به واقعیت تبدیل می‌کرد. حتی گاهی اوقات نمادهای عجیب و غریبی وجود داشت ...