فصل ۹۴۰ ۹۴۰. آشوب

دو خط سیاه از شمشیرهای نوآ شلیک شد و به سمت نگاه یخی پرواز کرد. به دلیل شتاب ساخته شده با طلسم ادغام، برش‌ها بسیار سریع‌تر از حد معمول بودند، اما نگاه یخی بعد از جنگ آخر، یاد گرفته بود که حریف خود را بشناسد.

تا زمانی که ضربات نوآ ظاهر شود هوای پشت سر او به یخ تبدیل شده بود. ارقام مختلفی در داخلش شکل گرفتند و شروع به پرواز به سمت حمله‌ای کرد که در شرف آمدن بود.

متحدانش تحت تأثیر آسمان یخ زده قرار نگرفتند زیرا نگاه یخی منطقه تحت تأثیر فردیتش را محدود کرده بود. با این حال، این موضوع از تعداد بدن‌هایی که توانست خلق کند کم نکرد.

نوآ صدها شکل ساخته شده از یخ را دید که به سمت او می‌آمدند، اما نمی‌توانستند او را متوقف کنند. حتی اگر از طلسم حالت شیطانی استفاده نمی‌کرد، احساس می‌کرد که می‌تواند با آن حملات رو در رو مقابله کند.

البته نوآ نیازی نداشت سر به هوا باشد، مخصوصا الان که در سطح نگاه یخی بود. او می‌توانست تمام تجربیات خود را بدون متوسل شدن به تاکتیک‌های غیرمسئولانه نشان دهد.

خطوط سیاه روی بدن‌های ساخته شده از یخ فرو ریختند و قبل از اینکه طلسم‌های نگاه یخی بتوانند جلوی آن‌ها را بگیرد، ده‌ها نفر از آن‌ها را بریدند. با این حال، حمله نوآ در آن نقطه به صورت ابری از دود خورنده منفجر شد و همچنان به ایجاد ویرانی در داخل ارتش ایجاد شده توسط حریفش ادامه داد.

در همان حال نوآ غرش کرد و موجی از شعله‌های آتش را به راه انداخت که جهان را برای یک لحظه روشن کرد. حمله او بیشتر بدن‌های یخی باقی مانده را از بین برد و یخی را که بین او و حریف پخش شده بود آب کرد.

نگاه یخی در حالی که به آن صحنه نگاه می‌کرد چهره‌ی سرد خود را حفظ کرد. از اینکه نوآ حتی بعد از پیشروی کردن تا مرحله انرژی با حملات او روبرو می‌شد، ذره‌ای تعجب نکرده بود.

نگاه یخی قبلاً به دلیل غرور خود آسیب دیده بود. ساختار زندگی دوم در آن زمان جان او را نجات داده بود، اما درسش را آموخته بود. او یک اشتباه را دو بار مرتکب نمی‌کرد.

در ذهنش دیگر نمی‌توانست نوآ بالوان را دست کم بگیرد. اگر او را دست بالا می‌گرفت بهتر بود. به این ترتیب، مطمئن بود که همیشه می‌تواند تمام کارت‌های مخفی او را پیش‌بینی کند و مانند دفعه قبل...