فصل ۹۴۱ ۹۴۱. سخت

تیرها سریع بودند و اندازه آن‌ها روی سرعتی که می‌توانستند داشته باشند تأثیری نداشت. آن‌ها از نور آبی خالص ساخته شده بودند که هرجا پرواز می‌کردند ردی درخشان از خود در هوا به جای می‌گذاشتند.

نوآ به لطف افزایش آگاهی خود خطر را احساس کرده بود، اما منشأ آن را تنها پس از ظاهر شدن تیرها فهمید. به هر حال حواسش به خاطر تهذیب‌گران قدرتمندی که در اطرافش می‌جنگیدند بی‌وقفه فریاد می‌زد. برای اینکه درک او در آن موقعیت چقدر ممکن بود دقیق باشد، محدودیتی وجود داشت.

همچنین، او یکی از اهداف تیرها نبود. آن‌ها سران جناح‌ها را هدف گرفته بودند.

ارشد جولیا حمله را دید و عقب نشینی کرد. هر تیر قدرتی در بالاترین نقطه‌ی رتبه پنجم را داشت و چهار تیر او را هدف قرار دادند.

خوشبختانه برای ارشد، به نظر می‌رسید که تیر‌ها قادر به سریع چرخیدن نبودند، زیرا زمانی که او یک مانور فراری انجام داد، فقط توانستند مسیر خود را کمی تغییر دهند.

با این حال، سریع و عظیم بودند. با وجود اینکه ارشد جولیا از مسیر حرکت آن فاصله گرفته بود، امواج ضربه‌ای که توسط تیرها ایجاد شد، او را به دوردست پرتاب کرد.

چشم‌های نوآ با دیدن این صحنه گشاد شد و شروع به عقب نشینی کرد. او نگران وضعیت ارشد جولیا نبود زیرا حمله ناگهانی مستقیماً به او اصابت نکرد. مشکل، دشمنی در مرحله جامد بود که اکنون فاقد حریف بود.

مردی که در مرحله جامد بود و ارشد جولیا تا آن زمان با او می‌جنگید، همانطور که نوآ انتظار داشت واکنش نشان داد. او مدت کوتاهی میدان جنگ را ارزیابی کرد، سپس برای کمک به نگاه یخی از موقعیت خود در آسمان شیرجه زد.

این حقیقت که او در مقابل نوآ مشکل داشت، مشهود بود. برای یک تهذیب‌گر مرحله جامد از امپراتوری سخت نبود که انتخاب کند به چه کسی کمک کند، به خصوص اینکه نوآ مشهور بود.

با شکست دادن شاهزاده شیطانی از هایو نشان می‌داد که مخالفت با امپراتوری چه عواقبی داشت. آن مقام بالاتر از ارتش دفاعی نمی‌توانست چنین شانسی را از دست بدهد.

نوآ اهمیتی به شهرت نمی‌داد و آن میدان نبرد مکان مناسبی برای آزمایش عملکردش در برابر دشمنی در مرحله جام...