فصل ۹۴۵ ۹۴۵. ایده

نوآ به محض اینکه دید تیرهای آبی رنگ ارشد جولیا را مجبور به جاخالی دادن می‌کنند، دو خط سیاه آزاد کرد. حمله‌ی او تهذیب‌گر مرحله جامد را متوقف کرد و وادارش کرد که از پرندگان فلزی برای دفاع از خود استفاده کند.

خطوط سیاه نمی‌توانستند طلسم تهذیب‌گر را سوراخ کنند، اما وقتی به اندازه‌ای نزدیک بودند که آسیب وارد کنند، نوآ آن‌ها را منفجر کرد. دود خورنده‌ای که در آن‌ها وجود داشت حریف ارشد جولیا را در محاصره‌ی ابری تهدیدآمیز قرار داد.

رشته‌ای از باد ابر را سوراخ و درونش را ویران کرد. ارشد جولیا فوراً فهمید که چه اتفاقی قرار بود بیفتد، و وقتی تیرها از کنار او رد شدند، برای حمله کردن تردید نکرد.

دود سیاه بر قدرت برش‌ها تأثیر گذاشت، اما باز هم توانستند به مرکز ابر برسند، جایی که متخصص امپراتوری از روش‌های دفاعی خود برای دفع گاز خورنده استفاده می‌کرد. نیازی به گفتن نیست که ورود تهدید جدید او را مجبور کرد تا قدرت بیشتری را آشکار کند.

نوآ احساس کرد در پشت ذهنش زنگ خطری روشن شد و به او هشدار می‌داد که چیزی در راه است. به دلیل تهدیدهای فراوان در میدان نبرد نتوانست منشأ خطر را مشخص کند، اما به هر حال عقب نشینی کرد.

آزار دادن تهذیب‌گران در آخرین مرحله از رتبه پنجم، موضوعی نبود که او بتواند آن را ساده بگیرد. او یک دورگه در رده بالا بود و توانایی‌هایش بالاتر از توانایی‌هایی بود که تهذیب‌گران در سطح او می‌توانستند انجام دهند.

با این وجود، می‌دانست که یک حمله‌ی جدی از سوی فردی در مرحله جامد می‌تواند به شدت به او آسیب برساند و ترجیح داد از همچین نتیجه‌ای اجتناب کند.

منشأ احساس خطر، هم در نواحی نزدیک سازه شناور و هم تهذیب‌گر درون ابر سیاه بود. دو تیر آبی به سمت او شلیک شد و یک سری پرهای فلزی از بقایای دود سیاه بیرون آمدند تا به سمت او برسند.

برای فرار از مسیر طلسم‌ها نوآ فوراً طلسم ادغام را فعال کرد. نیازی به استفاده از این توانایی نداشت، اما می‌خواست برای ضدحمله تا جایی که می‌توانست بین خود و پرها فاصله بیندازد.

زمانی که تیرها از موقعیت قبلی نوآ عبور کردند، او خیلی دور ش...