۹۵۶. کوهستان

حمله‌ی نوآ، متراکم و از جنس عنصر صاعقه بود. تقلیدی از مصیبت آسمانی را در خود داشت که می‌توانست آن را به یکی از قوی‌ترین صاعقه‌ها در جهان تبدیل کند. شا‌خ‌ها، جرقه‌های سیاه را متراکم می‌کردند تا آن‌ را قوی‌تر کنند و دود سیاهی که از صاعقه بلند می‌شد، به تاثیرگذاری و نفوذ صاعقه می‌افزود. بزرگان، مسیری را به جا گذاشته بودند که می‌شد بدون از دست دادن انرژی زیادی از آنجا عبور کرد. چندین بار با شعله‌های آتش درگیر شد، اما سرانجام توانست از تمام دریاچه‌ی سوزان عبور کند و به مرکز آن برسد. انفجار مهیبی پس از برخورد حمله‌ی نوآ به شیطان ویرانگر رخ داد. یخی که در منطقه در حال پخش شدن بود، شکست و توده‌ی ابر سیاهی، سر تا پای نیروگاه را گرفت. دریای شعله‌ها وقتی از طلسم یخ شیطان پرنده رهایی یافت، پراکنده شد. مبارزان نمی‌دانستند که حملات آن‌ها موثر بوده یا نه، اما همین‌که از شعله‌ی دوم شیطان ویرانگر جان سالم به در بردند، کافی بود.

ارشد رجینا سکوتی که پس از پراکنده شدن شعله‌ها، بر منطقه برقرار شده بود را برهم زد و پرسید: «تونستی بزنیش؟»

و نوآ با صدایی خشن که ترکیبی از صدای غرش و صدای انسان بود جواب داد: «حمله به هدف خورد، اما من بعد از برخورد صاعقه، ارتباطمو باهاش از دست دادم»

ارشد رجینا می‌خواست بپرسد چگونه یک تهذیب‌گر با استعداد تاریکی می‌تواند طلسم عنصر صاعقه را اجرا کند، اما کنجکاوی خود را فرو نشاند. اکنون موقعیت مناسبی برای تحلیل قدرت نوآ نبود. هنوز دریای‌ هوشیاری‌ شیطان رویابین تحت تاثیر مایع صورتی بود، که گروه به سمت او رفت. هر چهار نفر از آن‌ها می‌توانستند با امواج ذهنی خود درون توده‌ی سیاه را بنگرد، اما جرات نداشتند خود را در معرض یک تهذیب‌گر سطح ششمی قرار دهند. تهذیب‌گران ضعیف‌تر باید هنگام تعامل با ذهن چنین موجو...