قسمت 1108 -. نبرد دوم

-روش‌های دفاعی حیله‌گرانه کجاست؟

نوآ با آزردگی که در درونش ایجاد شده بود با خود گفت:

-تکنیک‌های مخفیشون کو؟ نقشه‌هاشون برای یه گوشه گیر آوردنم کجاست؟

نوآ نمی‌توانست باور کند که نبرد اینقدر کوتاه بوده. به سختی چند ضربه رد و بدل کرده بود که مبارزه تمام شد.

ارشد لورا و سرعت حقیقی نفس راحتی کشیدند. جراحاتشان عمیق بود اما نه خیلی شدید. یک جلسه درمان برای رفع آن جراحات کافی بود.

درعوض، شاهزاده دوم در حالی که لبخند تمسخرآمیزی به چهره داشت، به او خیره بود. در آن زمان، مشخص شد که او هرگز قصد نداشت به طور جدی با نوآ مبارزه کند. اولویتش این بود که هر چه سریع‌تر او را از مسابقات خارج کند.

نوآ احساس کرد کمی فریب خورده. این نتیجه احساس تلخی را در دهانش ایجاد کرد. انتظار نداشت که به راحتی دانتیان رتبه ۶ را تصاحب کند، اما آرزو داشت حداقل یکبار شانسش را داشته باشد!

نوآ در حالی که نتیجه را می‌پذیرفت، فکر کرد:

-نمی‌تونم بگم اونا کار اشتباهی کردن.

باور داشت که اگر جدی می‌جنگید، به جز شاهزاده دوم، بقیه شانس زنده ماندن نداشتند.

شاهزاده دوم و بقیه برای درمان جراحات و آماده شدن برای نبردهای بعدی رفتند. آن‌ها می‌توانستند دوباره بجنگند، به طوری که باخت کوچک‌ترین تأثیری رویشان نداشت.

آن‌ها این نتیجه را یک پیروزی می‌دانستند، زیرا نوآ نتوانست هیچ زخم پایداری ایجاد کند. می‌توانستند در مبارزات بعدی قدرت کامل خود را نشان دهند.

نوآ، حتی با وجود اینکه احساس ناامیدی می‌کرد، باید عقب می‌رفت. هنوز ماموریت در مرکز سطح وجود داشت، بنابراین باید مطابق با آن آماده می‌شد.

سی و هفت مشغول ایجاد یک حلقه فضایی بود که بتواند موجودات زنده را در خود نگه دارد و نوآ هیچ پروژه‎ای در دست نداشت. با این حال، می‌توانست موضوعاتی را که به ندرت روی سطح تأثیر می‌گذاشتند، بررسی کند.

نوآ به عنوان یک متخصص در زمینه جانوران جادویی، تقریباً هر گونه‌ای را در سرزمین‌های فانی خود می‌شناخت. همچنین پس از ماجراجویی در دنیای پنهان، دانش او، بخش بزرگی از موجودات منقرض شده و باستانی را پوشش می‌داد.

با این حال، دریای مواد مذاب مرموز بود. جانوران آن دوران طولانی یک شکل باقی مانده بودند، اما این کمکی به متخصصان نمی‌کرد، زیرا تنها چند تهذیب‌گر اعماق آن را کشف کرده بودند.

حتی زمانی که در مورد آن موضوع تحقیق و اسنادی را خریداری می‌کرد، چیز خاصی پیدا نکرد. نوآ می‌دانست که حیوانات جادویی در آنجا وجود دارند، اما نمی‌توانست بفهمد کدام گونه هستند.

شاه الباس چیز زیادی در مورد سفر خود فاش نکرد و نوآ می‌دانست که حتی اگر بخواهد موضوع را بررسی کند، مبهم خواهد بود. جمع آوری هر چه بیشتر اطلاعات به عهده خودش بود.

دلیل اینکه نوآ می‌خوا...