تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1189
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 1189 - 1189. جلسه
ابرها شروع به پرکردن آسمانی کردند که توسط حسگرهای هایو دیده میشد. این خبری بود که همه کسانی که در بعد مجزا زندگی میکردند انتظار داشتند، اما فقط یک دوره انتظار دیگر را به وجود آورد.
پس از آمدن ابرها، حسگرها از هم پاشیدند. هایو دوباره کور شد و تنها پس از گذشت روزها شروع به دیدن وضعیت سطح کرد.
هنگامی که رهبران و سایر مقامات بالاتر حسگرهای خود را بازسازی کردند، شکافی در آسمان باز شد. نور سفیدی از شکاف بیرون آمد و هالهای عجیب به اقلام مختلف حکاکی شده رسید که وضعیت را روی سطح ردیابی میکرد.
هایو هیچ شکی نداشت. شخصی از مصیبتهای آسمانی گذشته بود و به سرزمینهای جاودانه دسترسی پیدا کرده بود!
همه شخص پشت آن دستاورد را میدانستند، اما این سیگنال هنوز یک مهاجرت دسته جمعی را آغاز نکرده بود. مصیبت آسمانی تنها یکی از سه آزمایشی بود که پادشاه الباس باید بر آن غلبه میکرد.
هایو سالها منتظر ماند. اولین شکاف بعد از مدتی بسته شد، اما شکاف جدید ظاهر نشد.
هیچکس باور نمیکرد که پادشاه الباس تصمیم گرفته باشد فوراً صعود کند. او از آن نوع افرادی بود که مسائل قدیمی را قبل از سفر به سطح بالاتر حل میکرد.
نوآ نه دفاعی را مستقر کرد و نه مردم را برای جنگ آماده کرد. یک یزدان وجودی بود که تهذیبگران قهرمان هر چند روش که به کار میگرفتند نمیتوانستند با آن روبرو شوند.
اگر پادشاه الباس میخواست حسابهای قدیمی را با این سه سازمان تسویه کند، نوآ حتی زمان را برای فکر کردن به جنگیدن تلف نمیکرد.
زمان گذشت، اما هیچ شکافی در آسمان ظاهر نشد. سنسورها هیچ تصویری را که در خور توجه رهبران باشد جلب نکردند.
در آن دوره یک لرزش بعد مجزا را در بر گرفت. تلهها فعال نشدند، اما مهاجمی وارد آن مناطق پنهان شد و آگاهی آسمانی خود را در بسیاری از تونلها و سالنها پخش کرد.
افراد بالاتر حتی نیازی به حدس زدن هویت مهاجم خود نداشتند. تنها یک موجود بود که میتوانست به دریای آگاهی آسمانی در آن سرزمینهای فانی دست یابد.
پادشاه الباس در بعد مجزا ظاهر شد و ورود خود را به جمعیت اعلام کرد. زبانههای کوتاهی از شعلههای طلایی از پوستش بیرون آمد و هالهاش در آن دنیای جعلی پخش شد.
پادشاه سلطنتی دیگر نیازی به آماده سازی نداشت. الان او یک یزدان بود دفاعهای آنها در سطوح قهرمان حتی نتوانست او را مجبور کند که انرژی خود را به کار گیرد.<...
کتابهای تصادفی

