قسمت 1195: میدان جنگ

انعطاف‌پذیری ساختار خاندان الباس چیزی بود که هایو پس از حملات فراوانش به قلمروی خاندان سلطنتی آموخته بود. آن‌ها حکاکی‌هایی اختراع کرده بودند که می‌توانست خطوط درخشان را ترمیم کند، که همین موضوع باعث می‌شد روبرویی با ساختارهای دفاعی‌شان بسیار آزار دهنده باشد.

با این حال، میزان قدرت نیروهایی که از بعد جداگانه آمده بودند، بسیار زیاد بود.

دو رئیس غیر قابل توقف بودند. طلسم‌هایشان تقریباً می‌توانست تمام مناطق را بپوشاند و در عرض چند دقیقه تمام ساختارهای روی سطحشان را از بین ببرد. قدرت‌های دیگر نیز ضعیف نبودند، اما برای مقابله با این دفاع‌ها به زمان بیشتری نیاز داشتند.

فیث حتی با طلسم‌های تهاجمی هم به خوبی آشنا نبود. حملاتش برای نیروگاهی در سطح او متوسط بودند، اما ویژگی اصلی‌اش دفاع غیرقابل نفوذش بود.

با این حال، خاندان الباس ذخایر زیادی از انرژی نداشتند و به همین دلیل نتوانستند نور ترمیم کننده را برای مدت طولانی فعال نگه دارند.

نابودی بی‌امان ساختارهای دفاعی در سواحل غربی انرژی عظیم جمع شده در این منطقه را مصرف کرده بود. اگر این ذخایر از بین می‌رفتند، حتی حکاکی‌های روی مناطق خشکی هم صدمه می‌دیدند.

شاهزاده‌ی سوم و پرنسس دوم فقط می‌توانستند دفاع‌های بیشتری را در مقابل چنین قدرتی فعال کنند. نواحی نزدیک به ساحل غربی روشن شد و ساختارهای مختلفی در سطحشان به وجود آمد.

نیروگاه‌ها مجبور بودند با ساختارهای مختلفی روبرو شوند زیرا تصمیم گرفته بودند تلاش‌های خود را در کل ساحل غربی گسترش دهند.

مجموعه‌ای از غول‌های طلایی در منطقه‌ای کنار ارشد دیانای بزرگ،+ ایستاده و شروع به راه رفتن در جهت او کردند. همه‌ی آن‌ها هاله‌ی انتهای رده‌ی میانی را ساطع می‌کردند و نیزه‌های بلندی را در دست داشتند که شعله‌های آتش روی سرنیزه‌هایشان قرار داشت.

دیواری از رون‌ها از قلمروی کنار دست چپ یزدان بیرون آمد. آن‌ها به سمت رئیس برگشتند و زمانی که همه به او اشاره می‌کردند شروع به جمع آوری انرژی کردند.

عروسک‌هایی با اندازه‌های مختلف در کنار فیث ظاهر شدند. آن‌ها در حالی که دنباله‌ای از شعله‌های طلایی از پاهایشان بیرون می‌آمد، در آسمان حرکت می‌کردند.

ارشد جولیا مجبور شد با ارتشی از برده‌های دورگه‌ دست و پنجه نرم کند، و ارشد رجینا متوجه شد که یک سری تازیانه‌های قرمز ر...