تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1320
فصل 1320 1320. شکنجه
برتا سعی کرد فریاد بزند و نوآ را نفرین کند در حالی که طلسم شمشیرهای سایه صدای او را سرکوب میکرد، اما نوآ محدودیتها را کم نکرد تا اینکه سرانجام برتا از این روند خسته شد.
نوآ در حالی که دستش را روی پیشانی او گذاشت، گفت: «حالا بهت اجازه میدم حرف بزنی. حتما تا الان فهمیدی که نمیتونی از طلسم من فرار کنی. بهتره کار مسخرهای نکنی.»
برخی از تیغههای تیره کوچکی که در زیر آسمان برتا جاری بود گلوی او را ترک کردند و محاصره مراکز قدرت او را تقویت کردند. برتا توانست دوباره صحبت کند و اولین کلمات او تهدیدی برای نوآ بود.
برتا در حالی که از عصبانیت دندانهایش را به هم میسایید، گفت: «به محض اینکه شهر کریستال دستش بهت برسه به دردناکترین طرز ممکن جون میدی. ذهنت رو اونقدر شکنجه میدیم که در نهایت از ما التماس کنی تو رو بکشیم.»
نوآ در حالی که شمشیر اهریمنی را از بعد مجزا بیرون میآورد، پاسخ داد: «شما که به هر حال میخواستید منو بکشید. این تهدیدت بیفایدست. شما از همون دیدار اول منو دشمن خودتون حساب میکردید.»
ماده تاریک از سیاهچاله او جاری شد و شکم برتا را پوشاند. سپس شمشیر شیطانی تکهای از گوشت او را برید در حالی که انرژی بالاتر، انرژی موجود در آن را سرکوب میکرد.
نوآ درست در مقابل چشمانش بافتهای برتا را تجزیه و تحلیل کرد. او میتوانست انرژی بیشمار آنها را ببیند، و نمیتوانست به فردیت او علاقهمند نباشد.
نوآ زمانی که متوجه شد قانون او چگونه کار میکند، اظهار کرد: «بدن تو واقعا منحصر به فرده. سازمانتون به برتری نژاد بشر اعتقاد داره، اما از طرفی سعی میکنید با تکنیکهای خودتون از جانوران جادویی تقلید کنید. واقعا حیف شد که نتونستی دانتیان و بدن خودتو جدا نگه داری. این روش به تو فقط امکان ذخیره انرژی رو میده، اما هیچ قدرت واقعیای بهت نمیده.»
با شنیدن سخنان نوآ، برتا چشمانش گرد شد. او نمیتوانست ماهیت معنای واقعی خود را در وضعیت خود پنهان کند، اما از اینکه نوآ توانسته است با یک بررسی سریع به جزئیات زیادی در مورد قانون او دست یابد، متعجب شد.
او ابتدا معتقد بود که نوآ یک جنگجوی دلیر و با تجربه جنگی غنی است، اما آخرین شاهکار نوآ تصور برتا را درباره او تغییر داد. نوآ فقط یک جنگجوی بیرحم نبود. او یک استاد واقعی در زمینههایی بود که او هنوز نتوانسته بود آنها را تعریف کند.
...کتابهای تصادفی
