معروف

نوآ فریاد زد: «چی؟»

نمی‌توانست شگفتی خود را پنهان کند. او حدس زده بود که جاه طلبی‌اش در ساخت ردا تأثیربگذارد، اما انتظار نداشت که به سطح میانی برسد!

به هر حال، تئا یک متخصص معمولی نبود. او استاد ردیف سه حکاکی در مرحله مایع بود. قدرت و تخصصش، او را به مراتب بالاتر از تهذیب‌گران رتبه هفت معمولی قرار می‌دهد. همچنین او را به یک وجود ممتاز در سرزمین‌های جاودانه تبدیل می‌کرد.

نوآ مطمئن بود که او در هنگام حکاکی مرتکب اشتباهی نشده است. استادان در سطح او در مورد تعداد و قدرت مواد مورد استفاده در طول روش دقیق خواهند بود. دلیل آن نتیجه شگفت‌انگیز باید خارج از توانایی او باشد.

با این حال، شهر واگونا قوانینی داشت که هر مغازه‌ای باید به آن احترام می‌گذاشت و بسیاری از آن‌ها حول حکاکی‌ها می‌چرخید. نوآ یک آیتم سفارش داده بود و تئا حداکثر دو هزار سنگ روح خواسته بود. قانون در آن معامله با او بود.

تئا گفت: «هرگز چنین چیزی برای من اتفاق نیفتاده بود. هزینه‌های مواد جدید بر عهده من خواهد بود. فقط از شما می‌خوام که کمی بیشتر صبر کنین.»

نوآ پرسید: «نمی‌تونی ردای طبقه میانی رو به من بدی؟»

تئا پاسخ داد: «نمی‌فهمیا... لباس‌های ما بسیار قدرتمند هستن و کاملاً با شخصیت‌های مشتریان ما مطابقت دارن. اونا به وجود مشتریان پیوند می‌خورن. ردایی قوی‌تر از خودت می‌تونه بجای قدرتمند‌تر کردنت، سرکوبت کنه!»

یک مشکل با همپوشانی فردیت‌ها وجود داشت. نوآ احتمالاً اگر شمشیر شیطانی از سطح او فراتر می‌رفت، با مشکلات مشابهی روبرو می‌شد. سلاح به جای اینکه یکی از شاخه‌های آن باشد، به هسته وجودی او تبدیل می‌شد.

نوآ از تئا سؤال کرده زیرا از ویژگی‌های آن لباس‌ها بی‌خبر بود. با این حال، پس از آگاهی از آن‌ها به خلقت او علاقه‌مند شد.

نوآ پرسید: «حالا اگه در هر حال به من بفروشیش چی؟»

تئا در مقابل بسیار گیج شد.

قوانین شهر واگونا تئا را مجبور می‌کرد تا با هزینه خود لباس را دوباره بسازد. این شامل خرید مواد و زمان لازم برای اجرای حکاکی می‌شد. همچنین، اولین کار او را هدر می‌داد، زیرا فقط می‌توانست برای نوآ مناسب باشد...