سور آور

نوآ به فرگی اجازه داد تا به شهر واگونا برگردد و شکست ماموریت خود را گزارش کند. او مقدار زیادی ماده تاریکی را داخل بدنش گذاشته بود تا شمشیرهای سایه را فعال نگه دارد، بنابراین نیازی به کنترل مستقیم او نداشت.

همراهان مرده فرگی آیتم‌های نوشته شده‌ای داشتند که نوآ می‌توانست از آن‌ها نیز استفاده کند، بنابراین تماس با فرگی مشکلی نبود. سایه‌های شمشیری تهذیب‌گر را خدمتگزار نوآ می‌کرد. اما این دو مجبور بودند از هم جدا بمانند تا توجه ناخواسته‌ای را جلب نکنند.

نقشه نوآ پس از اطلاع از وجود سازمان مخفی تغییر نکرد. تمرکز اصلی او همیشه روی قدرتش باقی می‌ماند و سرزمین سقوط کرده می‌تواند فرصت‌های بیشتری را نسبت به هر مکان دیگری در سرزمین‌های جاودانه به او بدهد.

با این حال، او می‌خواست از فرصت‌های دیگر مطلع شود. فرگی می‌تواند او را در مورد آن‌ها به روز نگه دارد. نوآ قصد داشت از هر گروهی که توسط سازمان مخفی فرستاده می‌شد، پیشی بگیرد.

نوآ می‌توانست پس از رفتن فرگی، موضوع سازمان مخفی را در ذهن خود قرار دهد. او هنوز برای ردای خود به بیش از هزار سنگ روح نیاز داشت و جرات نداشت بدون آن وسیله سفر خود را آغاز کند.

کشف اخیر او را مطمئن‌تر کرد که به چیزی نیاز دارد که حضورش را پنهان کند. او نمی‌خواست به کسی اجازه دهد که دنبالش کند، به خصوص که موجودات تهدیدآمیز در هر سازمان سرزمین‌های جاودانه پنهان شده بودند.

نوآ هنوز باید تصمیم می‌گرفت که کدام کالا را جعل کند تا مبلغی را به دست آورد. تهذیب‌گران و عقرب‌ها منابع مختلفی به او دادند که می‌توانست از آن‌ها برای خلق چیزی ارزشمند استفاده کند.

او به سرعت به سلاح‌ها فکر کرد. نوآ نمی‌دانست که بازار سطوح بالاتر به چه چیزی نیاز دارد، اما موادی که هر کسی می‌توانست از آن‌ها استفاده کند همیشه ارزشمند بود.

نوآ در حین اندازه گیری موادش متعجب شد: «بهتره بزرگترین بمبی که می‌تونم رو بسازم؟»

او مواد کافی برای ایجاد یک چیز عظیم را داشت، اما ارزش واقعی یک بمب غول پیکر کاهش می‌یابد اگر او هیچ ویژگی خاصی اضافه نکند. سلاح‌های ناپایدار قوی بودند، اما دفاع در برابر آن‌ها نیز آسان بود. اگر نوآ نوع بزرگ‌تری از آن سلاح‌های یکبار مصرف ایجاد کند، می‌تواند چرخه را به خطر اندازد.

نوآ در حالی که غار را برای یافت...