فصل 1343: ازدحام

نقشه ای که خریده بود، سه لایه اول را با جزئیات کامل توصیف می کرد. هر در، گذرگاه و میانبر پنهانی را نشان می داد که نوآ بتواند سریعتر به هدفش برسد.

دفاع های فراوان در مقابل مناطق مهر و موم شده نیز توضیحات مفصلی داشت. نوآ می‌توانست انواع حفاظت را در مقابل هر اتاق بخواند و بفهمد که توانایی‌هایش در کجا می‌درخشد.

نوآ قصد داشت از مزایایی که وضعیت ترکیبی خود به دست آورده بود استفاده کند، اما حتی در آن زمان هم نمی توانست از موفقیت خود مطمئن باشد. دفاع هرم او را نگران می کرد. آنها محافظی نبودند که تهذیب گران مرحله گازی بدون تیم با آن ها روبرو شوند.

نوآ در حالی که منطقه را بررسی می کرد نقشه را دنبال کرد. هرم بیشتر مواد رتبه هشت را در ساختار خود داشت. وضع آنها و حکاکی هایی که آنها را به هم مرتبط می کرد، کل مکان را به عنوانی تبدیل می کند که بتواند از رتبه هشتم پیشی بگیرد. شاهکاری که تنها چند موجود در تاریخ می توانستند آن را بسازند.

سازه هیچ گرد و غباری نداشت و نوآ حتی یک شکاف هم روی آجرهای زرد تیره راهروها نمی دید. هرم در برابر گذشت زمان مصون به نظر می رسید.

در هر گوشه نمادهایی روی دیوارهایش حک شده بود. نوآ نمی‌دانست این چه زبانی است، اما هاله‌ای که از آن تابش می شد معنای آن را قابل درک می کرد. آن نشانه ها تعداد لایه را می گفت.

نوآ هنگام یادآوری برخی از سخنان رئیس اتا فکر کرد: «مواردی وجود داشته که تهذیب گان از درهای تله اشتباه وارد شدن و به لایه ششم ختم شدن. اونا تونستن از دفاع ها دوری کنن و به این نمادها برگردن. چرا خالق اونا را طرح کرده؟ واسه سرگرمی؟»

هرم حاوی سوالات بی پاسخ بسیاری بود، عمدتاً به این دلیل که هنوز کسی موفق به فتح آن نشده بود. حتی خانواده بالرو هنوز در برابر دفاع در لایه های بالایی مبارزه می کردند.

این ساختار به دلیل برخی از ویژگی های آن شبیه یک ارث بود. اعداد روی دیوارها و دفاع ضعیف‌تر در لایه‌های پایین‌تر، ماهران را به این باور می رساند که سازنده می‌خواهد به کاشفان نهایی جایزه بدهد.

با این حال، خطرناک بودن دفاع‌ها و چیدمان بی‌رحمانه هرم باعث می شد اکثریت فکر کنند که خالق موجودی سادیستی است که می‌خواهد تهذیب گران را فریب دهد.

عجیب بود. نوآ می‌توانست آن ویژگی‌های متضاد را در حالی که از راهروهای تاریک عبور می‌کرد، ببیند. آنها از یک خالق آمده اند، اما به نظر می رسد که نیات متفاوتی دارند.

نوآ در حالی که این افکار را در پس ذهن خود قرار می داد آهی کشید: «هنوز اونقدر ضعیف هستم که نمی تونم نگران طر...