فراتر

نوآ جرأت نکرد با حمله رو در رو روبرو شود. او قبلا امواج شوک گالم‌های ضعیف‌تر را تحمل کرده بود و مطمئن نبود که بتواند در برابر همان تکنیکی که توسط موجودی هم مرز با لایه بالایی اجرا می‌شود، دفاع کند.

دنیای تاریک در یک لحظه گسترش یافت و نوآ در کنار سالن تیراندازی کرد. جهان در دید او تار شد زیرا بدنش به شمشیری پرنده تبدیل شد که دور گالم را دور زد تا از پشت به آن نزدیک شود.

گالم به تکنیک نوآ اهمیتی نداد. مشت خود را رها کرد و موجی شوکی به راه انداخت و طوفان‌های شدیدی ایجاد کرد. نوآ تقریبا پشت این موجود بود، اما طوفان‌ها بر روی دیوارها سرازیر شدند و کل سالن را در بر گرفت و او را در جریان قرار دادند.

خون از دهان نوآ بیرون ریخت زیرا طوفان تکنیک حرکت او را قطع کرد و او را بر دیوارها کوبید. گالم حتی به او اصابت نکرد، اما قدرتی که می‌توانست آزاد کند برای از بین بردن توانایی‌های او کافی بود.

نیمی از دنیای تاریکی ناپدید شد و گالم به سمت او چرخید تا مشت دیگری آماده کند. عزم نوآ با دیدن آن صحنه بیشتر شد و لگدی به دیوارهای پشت سرش زد تا به طرف حریفش شلیک کند.

نوآ در طول زندگیش با نبردهای زیادی روبرو شده بود که فورا می‌فهمید که چگونه آن حریف را شکست دهد. حمله قبلی به او نشان داده بود که در آن محیط بسته نمی‌تواند از طوفان فرار کند. تنها راه ممکن این بود که گالم را قبل از اینکه او را بکشد از بین ببرد.

اسنور، نایت و اختاپوس در میان دنیای تاریک ظاهر شدند و در زمان حمله نوآ به دنبال او رفتند. شمشیر شیطانی نیز در چنگ او فرود آمد زیرا ماده تاریک در داخل رگ‌های تاریک او جاری شد و آتش از دهانش خارج می‌شد.

نوآ می‌دانست که شعله‌های آتشش نمی‌تواند در آن محیط زیاد بسوزد، اما حتی کوچک‌ترین ذره انرژی نیز می‌تواند تفاوت بین مرگ و زندگی را در آن موقعیت ایجاد کند. اگر می‌خواست موفق شود باید به همه توانایی‌هایش تکیه کند.

پرتو نافذ ماده تاریکی از شمشیر شیطانی پرتاب شد که نوآ آن را در یکی از نقاط ضعیف‌تر شانه گالم کوبید. نایت با پرواز در داخل جراحت، حمله را دنبال کرد و اسنور خودش را دور با...