تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1415
فصل 1415: خرده( تکه) سیاه
سائول گفت: «اونا مهمونای خانواده بالرو هستن.»
نگهبان گرین کارت سائول را چک کرد و قبل از اینکه به گروه اجازه عبور دهد، یک تعظیم مودبانه انجام داد. مارپیچی ساخته شده از راهروها و درهای متعدد در آن نقطه در دید آنها آشکار شد، اما سائول به سرعت آنها را به داخل سازه راهنمایی کرد.
سپس سائول از کارت سبز(همون گرین کارت) خود برای باز کردن یکی از درها استفاده کرد و اتاق بزرگی که دارای چند کاناپه و یک میز پر از غذا بود در دید آنها ظاهر شد. جردن و دان در پریدن روی غذاهای لذیذ تردید نکردند، اما نوآ و سائول در ورودی ماندند تا چند کلامی گفت و گو کنند.
سائول گفت: «نیروهای بزرگ کنترل مشترکی رو پدیدهها دارن. اونا اسمت رو نمیدونن، اما از اونجایی که من از اعتبارم استفاده کردم، میتونن تو رو عضوی از خانواده بالرو در نظر بگیرن. لطفا دردسری درست نکن.»
نوآ پاسخ داد: «من فقط برای خرید منابع اینجام. اگر بهخاطر چنین فرصتی نبود، اصلاً بر نمیگشتم.»
سائول سری تکان داد و کمی از نگرانی هایش از صورتش ناپدید شدند. نوآ حقیقت را گفته بود و او میتوانست صداقت نوآ را حس کند. با این حال، سائول میدانست که نوآ حتی اگر قصدش را نداشته باشد، میتواند دردسر ایجاد کند.
سائول گفت: «وقتی که مزایده ها شروع شن، یه پنجره برات بازمیشه.از اون قاب( پنل) برای وارد کردن قیمت پیشنهادیت استفاده کن. اگر نتونی منبع رو برنده شی مبلغی که وارد کردی به صورت خودکار بهت میگرده. وقتی هم که ببری آیتم بهت تحویل داده میشه. همه چیز خیلی سادهست.»
نوآ سرش را تکان داد، اما سائول کارش با توضیحات تمام نشده بود. وقتی شروع به توضیح جنبه های سیاسی حراج ها کرد، نحوه بیانش سختگیرانه شد.
سائول گفت: «خودت میدونی که چقدر برای سازمان ها حفظ ظاهر مهمه. به تهذیبگرای ردیف های اول توجه کن. اگر اونا شروع به بستن معاملات پر سر و صدا کردن، باید از مزایده عقب نشینی کنی و بهشون اجازه بدی ببرن. در غیر این صورت اینطور برداشت میکنن که یکی از اعضای خانواده بالرو به شهرتشون اهمیتی نمیده.»
نوآ با لحنی کمتر صادقانه گفت: «فهمیدم.»
نوآ میدانست که این رویداد میتواند خطرناک باشد. جو در لایه های زیرین سازه زیرزمینی به دلیل پیوستن همه تهذیبگران قدرتمند به مزایده متشنج بود. تقریباً همه نگهبانا...
کتابهای تصادفی

