تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1545
فصل ۱۵۴۵ ۱۵۴۵. ویروس
نوآ میتوانست نفوذ بهشت و زمین را بالای سر خود حس کند. او اهداف آنها را احساس کرد و بخشی از ذهنش برای درگیری اجتناب ناپذیر پیشرو آماده شد. با این حال، بیشتر تمرکزش بر روی بانو کنسون باقی ماند.
نوآ به شمشیرهایش نگاه کرد و با خود گفت:
- یکییکی مشکلا رو حل میکنم.
شمشیر شیطانی از رشد او بهره برده بود. الان نزدیک مرحلهی رتبه ۸ بود. در عوض، شمشیر سفید بهبود نیافت و یک اسلحه حکاکی شده در رتبه ۷ در ردهی بالا باقی ماند.
نوآ هنگام بازرسی تیغهی سفید با خود فکر کرد:
- حدس میزنم که قراره تو رو از دست بدم.
او تا آن لحظه چندین بار آن را با ماده تاریک خود درست کرده بود، اما تیغه در آستانه رسیدن به حد و مرزش بود. انرژی بالاتر نوآ تقریباً جایگزین بیش از نیمی از ساختار اولیه آن شده بود.
بانو کنسون وقتش را با کلمات تلف نکرد. گوی سیاه که همه چیز را جذب میکرد ناپدید شده بود، بنابراین او بالاخره میتوانست شروع به حمله به حریف خطرناک خود کند.
زرههای کریستالی به ارتفاع سه متر در اطراف او رشد کردند. مهم نبود که قصر زیر پایش در حال فرو ریختن بود. بانو کنسون میتوانست آن عروسکها را از همان هوایی که او را احاطه کرده بود بسازد.
عروسکها هالهی بانو کنسون را تشدید کردند و به او اجازه دادند تا کنترل اطراف خود را در دست بگیرد. نفوذش باعث ایجاد کریستالهای بیشتری شد که همچنان به تولید زرههای انسان نما ادامه دادند.
با تشکیل شدن ارتش، قدرت بانو کنسون چند برابر شد. بهنظر میرسید که او میتوانست نفوذش را بهمیل خود افزایش دهد و از پتانسیل موجود در ماده اطراف خود استفاده کند.
نوآ با دیدن عروسکها با کنجکاوی از خود پرسید:
- فردیتش چیه؟
نوآ در ابتدا فکر میکرد که او فقط میتوانست قدرت زیردستانش را تقویت کند، اما بهنظر میرسید حقیقت بسیار متفاوت بود.
- اون وجودش رو توی منطقه گسترش میده.
نوآ نتیجه گرفت:
- بذرهایی رو میکاره که میتونن نسخههایی از قانونش تولید کنن.
خاطرات جنگ با خانم ناین در ذهنش موج زد. نوآ بیاختیار شباهتی میان بانو کنسون و او پیدا کرد. بهنظر میرسید که ارشد رتبه ۸ زیردست خود را آلوده کرده بود و قدرتش را به نسخه ضعیفتر خود تبدیل کرده بود.
«متوجه شدی؟» بانو کنسون با صدایی خالی از احساس پرسید: «من استاد عروسک گردانام. میتونم هر چیزی رو توی جهان به کپی خودم تبدیل کنم. حتی زیردستام سهمی از درک من بهدست میارن.»
نوآ پاسخ داد: «تو یه ویروسی.»
«نه.» با...
کتابهای تصادفی


