فصل 1677: تاخیر

سفر نوآ ادامه يافت. غرایزش همچنان اراده‌ی دنیای دیگر را تحت تأثیر قرار می‌داد، اما تأثیرشان به جنبه‌های خاصی از رفتار او محدود می‌شد.

غرایز او عمدتاً سبک مبارزه و جاه‌طلبی‌اش را تحت تأثیر قرار می‌دادند، اما همچنان نمی‌توانستند آگاهی‌اش را بازگردانند. علاوه بر این، او همچنان به دستورات اراده عمل می‌کرد و جستجو قوانین آسمان و زمین را برای دگرگونی ادامه می‌داد.

زندگی برای شیاطین با حضور نوآ آسان شده بود. او از پس کوسه‌ها برمی‌آمد و بلایا نمی‌توانستند به آن‌ها آسیبی برسانند. او تهدیدات جدی‌ای برای مواجهه نداشت، و این امر باعث شده بود که دگرگونی‌اش به آرامی پیش برود.

این سفر، ارتش را به عمق سرزمین‌های جاودانه برد. بادهای شدید به تدریج شروع به وزیدن در اطراف نوآ کردند و تعداد گروه‌های قدرتمند افزایش یافت.

کوسه‌ها همچنان سعی می‌کردند شیاطین را بخورند، اما نفوذ نوآ آن‌ها را برای جانوران جادویی سمی کرده بود. آن‌ها نفوذ او را به همراه داشتند و سعی داشتن قدرت موجودات را افزایش دهند، اما جهش‌های موجودات بیش از حد تصادفی بود تا به ثبات جدیدی برسند.

نوآ شیاطین را به زهر برای کوسه‌ها تبدیل کرده بود. آن موجودات نمی‌توانستند با این تغییر ناگهانی سازگار شوند، بنابراین بیشتر آن‌ها در آغاز هر نبرد می‌مردند.

اتفاقی درحالی افتاد که ارتش شیاطین در مناطق بادخیز پرسه می‌زد. حتی اگر نوآ هنوز کنترل آگاهی‌اش را به دست نیاورده بود، یک احساس خوشایند ضعیف ذهنش را دربرگرفت.

این احساس از غرایز او نشأت نمی‌گرفت. این چیزی بود که برای اراده دنیای دیگر در نظر گرفته شده بود. این احساس شیاطین را مجبور کرد که به سمت درونی‌ترین سرزمین‌های جاودان بنگرند.

ارتش نوآ بلافاصله به سمت منبع آن احساس حرکت کرد. آسمان و زمین چیزی خلق کرده بودند که اراده دنیای دیگر نمی‌توانست نادیده بگیرد. این یک طعمه واضح بود، اما شیاطین اهمیتی نمی‌دادند.

این احساس تنها شیاطین را جذب نمی‌کرد. کوسه‌ها و ماده‌ای که تحت تأثیر جهش‌ها قرار گرفته بودند نیز تسلیم آن احساس شدند و به سمت آن حرکت کردند.

صخره‌های بزرگ، گروه‌ها، دریاچه‌های عظیم و بادهای متراکم به سمت آن منبع به پرواز درآمدند. به نظر می‌رسید که آسمان و زمین سرانجام نقشه خود را آغاز کرده‌اند.

صدای زمزمه‌های ضعیف در آسمان طنین‌انداز شد و حسی مسحورکننده که هر چیزی را که تحت تأثیر قوانین آشوب قرار گرفته بود، جذب می‌کرد.

شیاطین حتی قوانینی که هنوز متعلق به آسمان و زمین بودند را نادیده گرفتند تا زودتر به آن مقصد برسند. این فراخوان بیش از حد شدید بود. انگار هسته دشمن‌شان در انتهای آن مسیر قرار داشت.

زمان زیادی نگذشت که یک ارتش عظ...