فصل ۱۷۹۹ - ۱۷۹۹ . عمارت وقتی سیاهچاله در بدنش فشرده شد، کل گروه به سمت نوآ برگشتند. وجودش دوباره در خلاء ظاهر شد، اما ظاهرش آنها را کاملا شگفت زده کرد. وجود نوآ درخشان بود. انرژی بنفش تیره پوستش را پوشانده بود و او را در میان تاریکی خلاء می‌درخشاند. آن درخشش می‌لرزید زیرا تمام بدنش به دلیل قدرت بی اندازه‌ای که سعی در مهارش داشت می‌لرزید. جذب شروع شده بود، اما سیاهچاله هنوز در حال پاکسازی و پخش انرژی در درونش بود، بنابراین بافت‌هایش هرگز نتوانستند آرام شوند. ارشد به طور غریزی یک قدم به عقب برداشت. نوآ به‌نظر می‌رسید که در آستانه انفجار است و آنها نمی‌خواستند در محدوده‌اش قرار بگیرند. تمایل کمک به نوآ هم آن‌ها را شجاع‌تر نکرد، پس در جای خود ماندند و منتظر بودند تا او کاری انجام دهد. «الباس!» نوآ غرید در حالی که موجی از شعله‌های آتش از دهانش خارج شد: «یک منطقه تمرینی بزرگ آماده کن.» نوآ آنقدر پر از انرژی بود که حتی یک حرکت جزئی هم تکنیک‌ها را فعال می‌کرد. حرکت ساده باز کردن دهانش دریایی از شعله‌های سیاه را آزاد کرده بود که هدفش پراکنده کردن بخشی از قدرت انباشته شده درونش بود. با این حال، حمله موفقیت چندانی نداشت چون به محض اینکه سیاهچاله متوجه شد نقاطی آزاد هستند به سرعت انرژی بیشتری را به ریه‌هایش فرستاد. «من حتی نمی‌تونم چیزهایی که ممکنه خطا بره رو بشمارم» پادشاه الباس صادقانه پاسخ داد: «اگر اینجا تهذیب کنیم، حتی ذخایرمون رو هم خالی می‌کنیم.» نوآ خرخر کرد و دستی روی سینه درخشانش گذاشت، جسد عظیم مدوزا از بدنش بیرون آمد و در کنارش ظاهر شد. سیاهچاله جذب انرژی خام را در اولویت قرار داده بود زیرا نیروی واقعی مدوزا از همین انرژی ناشی میشد. با این حال، زمانی که سیاهچاله فشرده شد جسد موجود در فضای مجزای نوآ قرار گرفت. جسد بیشتر پوست سطحی‌اش را از دست داده بود، اما هنوز در رتبه ۹ عظیم‌الجثه قرار داشت. این جسد به اندازه‌ای قدرت داشت که بتواند موجودات سطح 8 را برای هزاران سال تغذیه کند. نوآ نیازی به کمک پادشاه الباس نداشت. او قبلاً می‌دانست که منطقه تمرینی قابل حمل می‌تواند از انرژی مدوزا را تغذیه کند تا ا...