چپتر 1818‌: هزارپا

متخصصین بلافاصله فهمیدند که آن‌ها در مقابل یک تحدید سطح 9 قرار دارند. ماهیت حریف آن‌ها نامشخص بود زیرا طوفان بیشتر بینایی و امواج ذهنی آن‌ها را مسدود می‌کرد، اما با این وجود آن‌ها برای مبارزه آماده شدند. آن‌ها با اولین نشانه خطر فرار نمی‌کردند.

پادشاه الباس دستش را بالا آورد و یک گوی طلایی از کف دستش بیرون آمد. درخشش کورکننده‌ای از آیتم خارج شد و در داخل طوفان‌های منطقه نفوذ کرد. قوانین آشفته تحت این تأثیر شروع به کند شدن کردند، که منطقه قابل مشاهده را بزرگ‌تر کرد.

الکساندر دستش را روی پیشانی خود گذاشت، و یک چشم بنفش وقتی کف دستش را از آنجا برداشت در آن مکان ظاهر شد. نوری که از اندام جدید بیرون می‌آمد بر طوفان‌های آرام‌تر می‌تابید و سعی می‌کرد به مناطق پنهان پشت آن‌ها برسد، اما نمی‌توانست خیلی دور برود.

ترس ذهن استیون را پر کرد، اما زود یک حالت مصمم در چهره‌اش ظاهر شد، و یک هاله نامرئی از بدنش پخش شد. انرژی تولید شده توسط عزم او یک سپر بیضی شکل ایجاد کرد که هشت متخصص را احاطه کرد و سعی کرد قوانین آشفته را عقب براند.

رابرت چندین بار دستش را تکان داد، و هر وقت حرکتش را کامل می‌کرد گوی‌های بنفش کوچکی از انگشتانش پرتاب می‌شد. آن گوی‌ها وارد طوفان شدند و گسترش پیدا کردند تا مناطق زهرآلود بزرگی میان مناطق نامشخص ایجاد کند.

توانایی ویلفرد برای آن موقعیت غیرواضح مناسب نبود، پس او به مرکز گروه رفت تا آماده حمله به اولین نشانه خطر باشد. ماهیچه‌هایش برآمده شد و رگ‌هایی روی بازوهای بزرگ، گردن و پیشانی او ظاهر شد. به نظر می‌رسید نزدیک به انفجار است، اما قدرت خود را حفظ کرد زیرا منطقه ساکت بود.

شیطان آسمانی غرغر کرد. او کسی را برای چالش نداشت، و حریف ناشناخته رنجش او را تشدید می‌کرد. انرژی درون طوفان‌ها قبل از پرتاب یک سری شعله‌های لاجوردی به سمت جلو و روشن شدن مناطق پوشیده ‌شده بزرگ از هم جدا شد و با وجود او ترکیب شد.

قدیس شمشیر نسبت به بقیه آرام‌تر بود. یک تیغه نقره‌ای در چنگ او مادی شد، و در حالی که بی‌حرکت باقی ماند برش‌هایی به سمت مقصد‌های تصادفی پرتاب می‌کرد.

او فقط داشت محیط را بررسی می‌کرد، اما هر یک از آن حمله‌ها تقریبا قدرت اوج سطح هشت را داشتند.

نوآ ماده ناپایدار را در رگ‌های س...