فصل 1835. انرژی

نوآ هر جنبه‌ای از وجود و زرادخانه‌ی خود را تقویت می‌کرد. مراکز قدرت او به قله‌ی رده‌ی هشتم نزدیک می‌شدند و همراهانش نیز به لبه‌های آن دست یافتند.

قدرت خورنده‌ی انگل، فراتر از منطق بود. این گیاه جادویی تجسم یکی از قوی‌ترین طلسم‌های نوآ بود و نابودی خالصی را نشان می‌داد که با حملات او ترکیب می‌شد تا ویژگی‌های شگفت‌انگیز او را تقویت کند.

نوآ با شمشیر شیطانی و شمشیر نفرین‌شده حمله‌ای رو به جلو داشت و از قدرت جسمانی دیوانه‌وار خود برای تقویت حمله استفاده می‌کرد. حتی سیاه‌چاله‌ی او نیز ماده‌ی تاریکی فراهم می‌کرد که قدرت تکنیکش را کپی کرده و توانایی‌اش را تشدید می‌کرد.

علاوه بر این، تاریکی نوآ جنبه‌ی مخرب خود را به‌طور کامل نشان می‌داد، زیرا افکار خشن ذهن او را پر می‌کردند و او را ذاتاً قادر می‌ساختند تا حداکثر اثرات حمله‌اش را درک کند. پرتوی سفیدی که از انگشتان لرد لوییس بیرون می‌آمد، به نظر می‌رسید که با یک لمس می‌تواند بدنش را بسوزاند، اما آن نور هرگز به پوست او نرسید.

لرد لوییس دید که چگونه خطوط سیاه روی حمله‌اش پخش شده بود قبل از اینکه به نوآ برسد. آن لکه‌ها قبل از برخورد با تکنیک ورودی منفجر شدند وقتی برشی تیز از دو شمشیر بیرون آمد و پرتو را ناپایدار کرد.

برخورد بین دو حمله انفجاری ایجاد کرد که انرژی‌های تیز، خورنده و شدید در هر گوشه‌ی منطقه پراکنده شدند. هیچ یک از آن جنبه‌ها نتوانست دیگری را تحت تأثیر قرار دهد و تبادل به تساوی ختم شد.

لرد لوییس از آن صحنه شگفت‌زده شد. نوآ واقعاً با قدرتش برابری کرده بود، حتی اگر تأثیر به ارث رسیده از شیاطین دیگر بر قوانین آسمان و زمین مؤثر نبود.

حیرتی که پس از تبادل در چهره‌ی نوآ ظاهر شد، شگفتی او را تشدید کرد. لرد لوییس به‌وضوح می‌توانست ببیند که نوآ انتظار داشت در مبارزه بهتر عمل کند، و ذهنش به سختی می‌توانست آن صحنه را بپذیرد.

هر ارشد تحت حکومت آسمان و زمین، نوآ را می‌شناخت. حاکمان به همه‌ی زیردستان خود درباره‌ی این وجود منحصربه‌فرد هشدار داده و حتی همه را درباره‌ی توانایی‌های او مطلع کرده بودند.

با این حال، دیدن قدرت واقعی نوآ در یک نبرد واقعی کاملاً با شنیدن گزارش‌ها و مطالعه‌ی چند ضبط تفاوت داشت. لرد لوییس سرانجام می‌توانست بفهمد چرا حاکمان از او تا این حد نگران بودند. نوآ در قلمرویی وجود داشت...