قسمت 1848 - 1848. ناحیه‌های مرده

این رویداد فقط شامل نوآ و گروهش نمی‌شد. همه اژدهایان رتبه 9 و رهبران همین روند را طی کردند. از آنجا که طوفان‌های ساخته شده از قوانین آشفته میدان جنگ را پر کرده بود، بدنشان اثیری شد.

نوآ نمی‌توانست قدرتی را که باعث شکل اثیری او می‌شود، احساس کند. او حتی مطمئن نبود که ایده اولیه او همان ماهیت واقعی اتفاق باشد. به هر حال، مراکز قدرتش به این حادثه واکنشی نشان ندادند و او چیز غیرعادی احساس نمی‌کرد.

پس از اینکه دید دشمنان به این رویداد چه واکنشی نشان دادند، ایده‌های دیگری در ذهن او ظاهر شد. تهذیب‌گران و گروهی که با اژدهایان درجه 9 مبارزه می‌کردند، با دیدن طوفان‌های خروشان مجبور بودند اولویت خود را فرار از این وضعیت قرار دهند. با این حال، زن مرحله جامد می‌خواست به هر قیمتی حریفانش را بکشد، حتی اگر مجبور بود خود را در این راه قربانی کند.

با این حال، به محض اینکه حریفانش در برابر طوفان مصون شدند، سردرگمی در چهره او ظاهر شد. نوآ می‌توانست او را از طریق سوراخ‌های کوچکی در میان طوفان‌ بازرسی کند. زن متوجه شد که قادر به دیدن اژدهایان نیست. منطقه مجزای متراکمی که موجود قدرتمند ایجاد کرده بود نیز پس از این اتفاق ناپدید شده بود.

-معلوم شد اثیری نشدیم. نوآ در آن لحظه با خود نتیجه‌گیری کرد.

-تو یه بعد جداگانه‌ایم.

نوآ درحالی‌که دستانش را تکان می‌داد تا تکیه گاهی روی آن بعد پیدا کند، تمام اطلاعاتش از فضا را مرور کرد. با این حال نتوانست به چیزی برسد. او حتی نمی‌توانست بفهمد که چگونه وارد آن منطقه جداگانه شده است.

بعد از اینکه اولین آزمایش ناموفق بود سعی کرد قدرتش را احضار کند. تاریکی، انرژی ذهنی و ماده تاریک می‌توانستند از موجوش بیرون بیایند و تکنیک‌هایی ایجاد کنند که انگار او در دنیای عادی است، اما ضعیف‌تر از حد معمول به نظر می‌رسیدند. به نظر می‌رسید بُعد جداگانه قدرتش را سرکوب می‌کرد، پس او برای استفاده از تمام قدرتش و خروج از این منطقه حتی با زور، تردیدی نداشت.

«داری چی کار می‌کنی؟» ناگهان اژدهای سبز درحالی‌که با رهبر دیگر بالای نوآ ظاهر می‌شد، پرسید.

«می خواستم این تکنیک رو بررسی کنم.» نوآ درحالی‌که پادشاه الباس و دیگرا...