فصل 1913. نیرو های تقویتی

پادشاه الباس و دیگر ارشد‌ها دست به دست سگ‌ها داده بودند و به محض ناپدید شدن غول قهوه‌ای، شروع به مبارزه با تجسم‌های سفید و ابرهای شکافنده کرده بودند. این رویداد ناگهانی، همه را مبهوت قدرت نبرد نوآ قرار داده بود، اما همچنین باعث شد بخواهند هر چه زودتر به رتبه نهم برسند.

حملهی ارشدها نشان دهنده‌ی تمایل آنها برای بهبود بود. آنها به شدت و بی‌امان حمله می‌کردند و به زودی مخالفان آنها نتوانستند پا به پایشان پیش بیایند. پادشاه الباس و دیگران به اندازه‌ی کافی با آن صاعقه‌ها روبرو شده بودند که ساختار آن‌ها را به خاطر بسپارند.

با این حال، آسمان و زمین نمی‌توانستند اجازه دهند آن نبرد به همین شکل ادامه پیدا کند، به‌ویژه که می‌دانستند جنگ با نوآ چگونه پیش می‌رود. تیم پادشاه الباس تجسم‌ها را به سرعت پاک می‌کرد. حاکمان باید کاری می‌کردند وگرنه هدف واقعی آنها فرار می‌کرد.

هنگامی که آنها می‌خواستند به نبرد پایان دهند، نوری کور کننده آسمان بالای سر گروه ارشدها و سگ‌ها را پر کرد. تنها چند تجسم و ابر، قبل از آن درخشش ناگهانی در منطقه باقی مانده بودند، اما پس از کاهش نور، ارتشی جلویشان ظاهر شد.

آن ارتش برای پادشاه الباس و دیگران آشنا بود. آنها سال‌ها پیش نسخه بسیار قوی‌تری از آن را دیده بودند، زمانی که اژدهاها آنها را مجبور کرده بودند به نبردی بپیوندند که در سطح تهذیب آن ها نبود.

پس از درخشش ناگهانی و کورکننده در آسمان، دسته‌ای از سوسک‌های سفید به رهبری یک تهذیب‌گر رتبه 9 در مرحله گازی ظاهر شدند. طوفان‌های آن نقطه فوراً به دلیل نیروی ذاتی ارتشی از هزاران موجود رده نهم ناپدید شدند. ضعف آن جانوران جادویی، به آنها مسیر آسانی به سوی سطوح بالای سفر تهذیب داده بود، بنابراین آسمان و زمین می‌توانستند هر چند قرن یکبار جوخه‌های کاملی را بسازند.

قوی‌ترین سوسک‌ها گروه رده متوسط بودند، اما ارتش پر از آنها بود. هاله‌های آنها با هاله‌ای که زیردستان ضعیف ترشان تابش می‌کرد ترکیب می‌شد و محاسبه تعداد رهبران آن دسته را برای ارشدها سخت می کرد. پادشاه الباس حتی زمانی که تعدادی حسگر درجه نهم را از حلقه فضایی خود خارج کرد نیز در این کار شکست خورد.

سوسک‌های بالدار قوی نبودند. و اگر توانایی آنها در پرواز نبود، مستقیماً در انتهای هر فهرست جانوران جادویی قرار می‌گرفتند. آسم...