فصل 1967 - 1967. انتظارات

دو نوع انرژی کاملا متفاوت، در وجود پادشاه الباس ترکیب شده بودند و بر وجودش تاثیر زیادی گذاشته بودند. یکی از آن انرژی‌ها با هر چیزی که بود مقابله کرد و می‌خواست او را نابود کند. دیگری باید با انرژی بالاتر خود ترکیب می‌شد تا چیزی متفاوت بسازد.

به نظر نمی‌رسید که این دو هدف بتوانند باهم ترکیب شوند. یکی نیاز به نابودی قوانین پادشاه الباس داشت، در حالی که دیگری برای وجودش به همان قوانین نیاز داشت. دو انرژی نهایی اگر اهداف متفاوتشان نبود حتی یکدیگر را نابود می کردند. اما چون مشکلی باهم نداشتند، راحت تر به توافق رسیدند.

ترکیب شدن به نظر تنها راه‌حل می‌رسید. دو انرژی نهایی نمی‌توانستند به‌عنوان نیرو‌های جداگانه باهم تصمیم بگیرند، پس امیدوار بودند که وقتی باهم ترکیب می‌شوند، راه‌حلی پیدا کنند.

این ترکیب اصلا بی سروصدا نبود. آن دو سطوح قدرت بسیار متفاوتی داشتند که فراتر از معانی‌شان بود. این تفاوت ها باعث شد که روند در نقاط خاصی آشفته و خشن باشد که اجتناب‌ناپذیر، به پادشاه الباس آسیب می رساند.

با این حال پادشاه الباس آماده مرگ بود و درد او را نمی‌ترساند. همچنین، هوشیاری‌اش کاملاً بیدار نبود، بنابراین امواج دردی که در وجودش پخش می‌شد، هیچ واکنشی را تحریک نمی‌کرد.

این دو نیرو به زودی به یک نوع انرژی نهایی تبدیل شدند که از هر دو ماده‌ی اولیه بهتر بود. قدرتش کامل به نظر می رسید حتی اگر سطحش در لایهی پایین افت کرده بود.

این فرآیند شبیه آنچه بود که برای پتانسیل نوآ اتفاق افتاده بود. جذب او از توانایی آیزاک باعث شده بود که آن نیروی فوق العاده بهتر شود، اما در کل بر مقدار کلی آن تأثیر گذاشته بود. البته، کمتر بودن انرژی به معنی ضعیف‌تر بودن نیست، چون این ماده به چیزی قوی‌تر و موثرتر تبدیل شده بود.

انرژی نهایی جدید از نظر سطح تهذیب ضعیف تر از نسخه های قبلی‌اش بود، اما قدرتش خالص‌تر بود. این انرژی دقیقا می‌دانست که با قوانین پادشاه الباس چه کند، و بدون تردید شروع به تاثیرگذاری روی‌ آن کرد.

ترکیب این دو انرژی قبل از نابودی ممکن نبود، چون نابودی در این حالت هدفش را از دست می‌داد. وجود پادشاه الباس پس از ادغام با انرژی نهایی متفاوت خواهد بود. بنابراین نیات تخریبی نیروی عروسک دیگر هدفی نخواهد داشت.

باید تخریب اول اتفاق می‌افتاد، اما نباید نابودی کامل صورت می‌گرفت. باید وج...