فصل 2027‌: دزد

نوآ نیازی نداشت از او سوال کند تا هویت دوستی که او به آن اشاره می‌کرد را بفهمد. آن تهذیب‌گر استاد سلاح بود، پس احتمالاً گذر از سطح قدیس شمشیر نقشی مهم بازی کرده بود، چون که آن اتفاق تأثیر مستقیمی بر درک آسمان و زمین گذاشته بود.

نوآ حدس می‌زد که ارشد هم در دنیایش تیغ‌هایی دارد و به همین دلیل وقتی که حاکمان قوانین مربوط به آن حوزه را از دست دادند، او زمان بیشتری به دست آورد.

‌«دلیل دیگه‌ای برای اینکه بزاری رد بشیم می‌بینم.‌» نوآ شانسش را امتحان کرد‌. «تو این زمان رو به لطف ما به دست آوردی پس با همون زمان جبران کن‌.»

‌«کاری نکن که احترامم رو نسبت بهت از دست بدم‌.» آکسیا آهی کشید‌. «تیم تو برای هزاره‌ها از آسمان و زمین سرپیچی کرده. باور دارم که بدون آمادگی‌های لازم وارد آسمان نشدی. چند تا برگ برنده نشون بده و بیا بجنگیم.‌»

چهره سرد نوآ هیچ تغییری نکرد، اما همراهانش از ناامیدی او باخبر بودند. طبیعت آسمان باعث شده بود که توانایی‌های آماده‌سازی آن‌ها محدود شود. نقشه فرار شکست خورده بود و حالا تنها می‌توانستند به قدرت خودشان تکیه کنند.

با این حال، دینیا قبلاً نشان داده بود که آن‌ها به تنهایی در برابر تهذیب‌گران مرحله مایع‌ ممتاز کافی نیستند، به‌خصوص که اکنون دو ارشد قوی دیگر هم به آن‌ها اضافه شده بودند.

فلز تاریک تا حدی می‌توانست در این وضعیت به آن‌ها کمک کند، اما آکسیا همچنان مشکلی بود که نوآ راه‌حلی برایش نداشت. او عضوی از سیستم آسمان و زمین بود، اما در میان نیروها حاکمان، یکی از دورترین و متفاوت‌ترین‌ها به شمار می‌رفت. آکسیا به حاکمان پیوسته بود، اما تنها کسی بود که همچنان قادر به استفاده از دنیای شخصی خود بود. ماده تاریک، او را به‌عنوان هدف در نظر نمی‌گرفت.

‌ نوآ پرسید: «می تونی پیشرفت کنی؟‌» ‌

«قبل از نزدیک شدن به گذشتن از سطح برای تثبیت موجودیتم زمان نیاز دارم.‌» پادشاه الباس اعتراف کرد.‌ «می‌تونم کمک کنم اما کار خاصی نمی‌تونم کنم‌.»

‌«پس همه چی روی دوش منه‌.» نوآ شانه‌اش را بالا انداخت.

«چیزی داری؟‌» پادشاه الباس سوال کرد‌.

«احتمالا‌.» نوآ فاش کرد: ‌«از سر شانس خوبت، بلور‌های رده بالا داخل فضای جداگانه منه.‌»

‌«بگو که از این وضعیت برای گرفتن اون انرژی‌ها برای خودت استفاده نمی‌کنی.‌» پادشاه الباس سرش را تکان داد‌.

«راه تو به‌عنوان یه دزد تازه شروع شده‌.» نوآ با افتخار اعلام کرد‌: «من استادت داخل این مسیر طولانی به سمت قله می‌شم‌.»