تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 2030
فصل 2030: عظیم
_اون هنوز حمله‌های قوی‌تری داشت.
نوآ درحالی‌که وضعیت همراهانش را بررسی می‌کرد در ذهنش نفرین کرد.
اسنور و دیگران خوب بودند زیرا دوان‌لونگ بیشتر انرژی تخریبی که به سمتش پرتاب شده بود را جذب کرد، اما نایت دچار جراحت شده بود. نیرویی که به خاطر جاه‌طلبی نوآ به نایت داده شده بود، به پتروداکتیل اجازه داده بود تا از موج شوک عبور کند. با این حال، بخشی از قدرت آن به بدن همراهاش برخورد کرده و بال‌هایش آسیب دیده بودند.
نایت درنگ نکرد و به سمت نوآ پرواز کرد تا ماده تاریک را بر روی جراحت‌هایش بپوشاند. پتروداکتیل هنوز هم می‌توانست بجنگد، اما اگر نبرد بیش از حد طولانی می‌شد، زخم‌هایش به طور حتم گسترش می‌یافتند.
«چطور انتظار داشتی که من رو شکست بدی؟» آکسیا فریاد زد و دستش را کشید تا انرژی را برای بازسازی بدنش از اطراف جذب کند. «نیروهای تو به سختی روی جهان من تاثیر می‌ذارن و تو نمی‌تونی این قدرت برای مدت زیادی بیان کنی. می‌تونم احساس کنم که محدودیتت نزدیکه.»
آکسیا درست می‌گفت. درک او از قدرت نوآ عمیق بود و به همین خاطر می‌توانست معایب استفاده از این مقدار عظیم جاه‌طلبی را ببیند. همراهان او می‌توانستند با قانون او هماهنگ شوند و اثرات آن را تقویت کنند، که به ناچار آن را سریع‌تر به محدودیت‌هایش نزدیک می‌کرد. نوآ حتی جرات نمی‌کرد حدس بزند که برای توانایی‌های فعلی‌اش چه قیمتی باید بپردازد، اما آن نگرانی‌ها نتوانستند به ذهنش برسند.
نوآ نقشه‌ای داشت، اما شامل شکست آکسیا بود. مرگ او می‌توانست همه چیز را حل کند، حتی مشکلات ناشی از موقعیت کنونی‌اش. با این حال، او نمی‌توانست هیچ چیز دیگری به سمت او بفرستد. باقی‌مانده نبرد به تجربه، استقامت و بی‌باکی بستگی داشت.
«بیا!» آکسیا دوباره فریاد زد و دستش را تکان داد تا امواج شوکی رها کرده که از پخش شدن هاله نوآ در محیط جلوگیری کند. «باید تا الان بهش عادت کرده باشی. به سمت من بیا، هر چی داری رو کن و امیدوار باش که زنده بمونی تظاهر نکن که وقت داری.»
آکسیا دوباره درست می‌گفت. نوآ همیشه می‌بایست با ارشدان قوی مبارزه می‌کرد که او را مجبور کرده بود تا یاد بگیرد چگونه از انرژی‌اش به طور موثر استفاده کند. سطح بالای تهذیب حریفانش به آن‌ها اجازه می‌داد تا او را خسته کنند و بدنش اخیرا در جبران این ضعف مشکل داشته بود.
نوآ درحالی‌که کارگاه را فعال می‌کرد دنیای تاریک از وجودش گسترش یافت. آکسیا خرخر کر...
کتاب‌های تصادفی
