فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

تولد شمشیر شیطانی

قسمت: 2084

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
Chapter 2084: دل­گرم کننده
چهره‌های آشنا دید نوآ را پر کردند و به ناچار، لبخندی بر چهره او ظاهر شد. او شیطان پرنده، شیطان رویابین، فیث، کیرک، جوردن و بسیاری از ارشدان دیگر را دید که سال‌ها پیش، پشت­سر گذاشته بود. او احساس می‌کرد که زمان به عقب می‌رود تا او را به دوره‌ای دیگر بازگرداند؛ زمانی که سرزمین‌های جاودانه، چیزی بیش از یک توده آسمان بودند.
با این­حال، صحنه دل­گرم کننده فاقد آن چیزی بود که نوآ به دنبالش بود. او می‌توانست دنیل و شاهزاده دوم را در جایی در خشکی حس کند، اما جون غایب بود و همین امر، در مورد برخی از جانوران جادویی یا ارشدان که او می‌شناخت نیز، صدق می‌کرد.
نوآ زمانی که نتوانست همراه قدیمی خود را حس کند، پرسید: «فولری مرده؟» اعضای گونه‌اش هنوز خشکی سیاه را اشغال کرده بودند، اما نوآ نتوانست رهبر آن‌ها را پیدا کند.
شیطان پرنده درحالی­که به سمت جلو عجله می‌کرد و کف دستش را بر شانه‌های نوآ می‌کوبید، با خنده گفت: «بعد از گذشت چند سال، اولین فکرت در این ملاقات اون خوکه؟»
نوآ بدون توجه به اینکه شیطان پرنده نمی‌تواند محبت خود را مهار کند، اعلام کرد: «من هم دلم برات تنگ شده بود، دوست قدیمی.»
شیطان رویابین درحالی­که به معشوق خود رسید و او را از نوآ دور می‌کرد، توضیح داد: «فولری خوبه. بعد از اینکه خشکی رو بین طوفان‌ها پنهان کردیم، رفت. به نظر می‌رسید که زندگی در اینجا خسته‌ش کرده بود و بخشی از گونه‌اش هم دنبالش رفتن.»
نوآ خندید: «همه شما انقدر جسور شدین که می‌تونین این مکان رو در طوفان مخفی کنین. خوشحالم.»
فیث درحالی­که به نوآ نزدیک شد و او را محکم در آغوش گرفت، فریاد زد: «شاهزاده دوم مفید بودن خودش رو ثابت کرد. اون ادعا می‌کنه هر بار که چیز جدیدی اختراع می‌کنه، از پدرش پیشی گرفته.»
نوآ درحالی­که شانه فیث را نوازش می‌کرد، بعد از اینکه از آغوشش خارج شد، زمزمه کرد: «اون نمی‌دونه پدرش چی کار می‌کنه.»
جوردن درحالی­که به آسمان ضعیف اشاره می‌کرد، پرسید: «تو دلیل این آشفتگی هستی؟ ما نبردت رو زمانی دیدیم که اون ماده سیاه به سرزمین‌های بالایی حمله کرد. اگر پشت همه اینا بودی، تعجب نمی‌کردم.»
نوآ ادعا کرد: «آسمان و زمین همه‌ش رو خودشون انجام دادن. من فقط باعث جنگ شدم.»
به هم پیوستن دوباره، همه را به وجد آورد و نوآ وقتی سطح تهذیب دوستانش را دید، نتوانست رضایت خود را پنهان کند. آن‌ها در اوج رتبه هشتم بودند، به جز کیرک که در آستانه نزدیک شدن به مرحله جامد بود.
نوآ با مشاهده این پیشرف...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی