Chapter 2086: پیشرفت
شاهزاده دوم گفت: «خشکی من رو منفجر نکن. هر ساختار در اینجا بخشی از یک مکانیسم ایده‌آله که قادر به مقابله با تهدیدات رتبه 9 هست. برای محافظت از همه در این سال‌ها، من مجبور بودم به قلمرویی برسم که توسط تهذیب‌گران معمولی، دست یافتنی نیست.»

نوآ مسخره کرد: «می‌دونی که من این زمینی که روش ایستادی رو درست کردم، مگه نه؟ در ضمن، پدرت به قلمرویی رسیده که حتی خودم هم کاملاً درکش نمی‌کنم. تو حالا حالاها راه زیادی داری تا به من برسی.»

شاهزاده دوم پرسید: «چه قلمرویی؟»

نوآ اعلام کرد: «به تو نمی‌گم. سوتفاهم نشه. من بهترین توضیحاتی رو که می‌تونم برای کمک به همه شما بگم، بهتون می‌گم. من فقط فکر می‌کنم که یادگیری در مورد اون قلمرو حواست رو پرت می‌کنه.»

شاهزاده دوم شکایت کرد: «تو فکر می‌کنی که من نمی‌تونم به همون سطح قدرت برسم، اشتباه می‌کنم؟»

نوآ آهی کشید: «من فکر می‌کنم تو باید همین‌جوری که هستی به رتبه 9 برسی. تقلید از یکی دیگه فقط تو رو به یک مقلد تبدیل می‌کنه.»

شاهزاده دوم ادامه داد: «حتی یه توضیح کوتاه هم نمی‌دی؟»

نوآ پاسخ داد: «این بخشی از مشکله. اگه نتونی وجودش رو درک کنی، لیاقت اون قدرت رو نداری.»

جمله آخر شاهزاده دوم را متقاعد کرد که ساکت بماند. نوآ نه­تنها یک شخصیت مهم در زندگی او بود؛ او همچنین در وضعیت فعلی خود، مظهر دانش در مورد رتبه نهم بود. شاهکارهایش در طول رویداد آخرالزمانی باعث شده بود که او، احترام تمام سرزمین‌های بالایی را داشته باشد.

 

نوآ و شاهزاده دوم در داخل یک اتاقک زیرزمینی ایستاده بودند. این اتاقک به ساختمان‌های متعددی متصل بود که به هر گوشه از خشکی می‌رسید. شاهزاده دوم از آنجا می‌توانست بر تمام ساختارهای منطقه کنترل و نظارت کند که آن را، به مکانی عالی تبدیل کرد که نوآ می‌توانست تصمیم بگیرد چگونه پیشرفت‌ها را اعمال کند.

البته، نوآ فراتر از این نیروها بود. شاهزاده دوم پیشرفت کرده بود و به نظر می‌رسید که ساختارهای او، با روش‌های حکاکی معمولی متفاوت بودند. آنها ساده اما به­طرز عجیبی مؤثر بودند. به نظر می‌رسید که آن‌ها می‌توانستند با همان ماده‌ای که تحت­تأثیر قرار می‌دادند، صحبت کنند؛ ولی نوآ ذهنی در رتبه 9 داشت که قادر به بررسی دنیاهای پیچیده بود.

شاهزاده دوم نقشه‌های مختلفی را نمایش داد که ویژگی‌های مختلف خشکی را نشان می‌دادند. نوآ م...