تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 2087
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
Chapter 2087: دوی سرعت
خشکی دفاع جدیدی به دست آورده بود و نوآ به آنها درسهایی در مورد رتبه نهم داده بود. همه چیزهایی که همراهانش میتوانستند درباره جون به او بگویند، قبلاً در ذهنش بود و حتی مهمانی به پایان رسیده بود. او نمیتوانست کار دیگری برای دوستانش انجام دهد.
خشکی دفاع جدیدی به دست آورده بود و نوآ به آنها درسهایی در مورد رتبه نهم داده بود. همه چیزهایی که همراهانش میتوانستند درباره جون به او بگویند، قبلاً در ذهنش بود و حتی مهمانی به پایان رسیده بود. او نمیتوانست کار دیگری برای دوستانش انجام دهد.
نوآ چندین بار همهچیز را بررسی کرد تا مطمئن شود که خشکی کامل است، اما تردید او در نهایت ناپدید شد. او میتوانست احساس کند که چگونه بخشی از او میخواهد در میان دوستانش بماند؛ اما چیزی قویتر او را صدا کرد. آسمان بالای سرش میدرخشید و او نمیتوانست این منظره را تحمل کند.
نوآ پس از احضار دوستانش اعلام کرد: «من باید برم.»
فیث خندید: «میدونیم. ما همیشه میدونستیم.»
شیطان پرنده بیان کرد: «کاری کن آسمان و زمین از شدت ترس بلرزن، دوست قدیمی.»
شیطان رویابین اضافه کرد: «و در این راه نمیر.»
کیرک فریاد زد: «استاد، سفر خوبی داشته باشی. یک روز ما هم دنبالت میایم.»
دنیل درخواست کرد: «نوآ، اگه میخوای دنیا رو نابود کنی، قبلش به ما خبر بده. من هنوز یک سازمان برای محافظت دارم.»
نوآ خندید: «تمام تلاشم رو میکنم. تو هم زیاد به اینجا وابسته نمون. چیزهای بیشتری در جهان وجود داره و من، میدونم که تو پتانسیل کاوش در جهان رو داری.»
دنیل نظر داد: «نگران ما نباش. برو و راهت رو دنبال کن. ما هم راه خودمون رو داریم که باید روش قدم برداریم.»
نوآ آه کشید: «این واقعاً سرگرم کننده بود. جرأت نکن که وقتی من نیستم، بمیری.»
با اینکه لبخندی گسترده صورتش را پر کرده بود، فیث با تمسخر گفت: «زود برو.»
نوآ قبل از برگشتن و رفتن به سمت آسمان، اعلام کرد: «خداحافظ دوستان من.»
ماریبل در آن زمان روی خشکی باقی مانده بود، اما هنگام دور شدن نوآ، به سمت آسمان رفت. آن دو پرواز کردند تا جایی که دیگر نتوانستند مناطق سیاه را ببینند و سپس برای تبادل چند کلمه، توقف کردند.
ماریبل پرسید: «چه احساسی داری که رهبر آخرین نیرو در کل سرزمینهای بالایی هستی؟»
نوآ با او مخالفت کرد: «این آخرین نیرو نیست. فقط بزرگترین اوناست. اگه دوستانم اون رو ترک نکنن، پتانسیل این رو داره که قویترینشون بشه.»
ماریبل بیان کرد: «اونا باید بالاخره در یک مقطع زمانی اونجا رو ترک کنن.»
نوآ گفت: «مگر اینکه من اول جهان رو نابود کنم.»
ماریبل پرسید: «واقعاً میخوای همهچیز رو نابود کنی؟»
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
