چپتر2119: لاک‌پشت‌ها
نوآ درحالی­که لاک‌پشت غول‌پیکر نمی‌توانست او را عقب براند، غرید: «آزمایشت تموم شد؟»

موجود رده بالا، شگفتی خود را پنهان نکرد. در نگاه او، نوآ هنوز یک دورگه در مرحله گازی بود اما می‌توانست با دستان خالی، یورش مستقیم یک جانور جادویی در اوج مسیر تهذیب را متوقف کند.

لاک‌پشت گفت: «به نظر می‌رسه که شایسته یک گفت‌وگو هستی.»

اما غریزه‌هایش ناگهان فریاد ترس سر دادند.

نوآ غرید: «تو هنوز رضایت من رو جلب نکردی.»

و انگشتانش را در پوسته سخت دهان لاک‌پشت فروبرد و شبکه‌ای از خطوط سیاه ایجاد کرد که روی سر مثلثی شکلش گسترده شد.

لاک‌پشت خطر را حتی پیش از آن­که نوآ قدرتش را رها کند حس کرده بود و لحظه‌ای تردید نکرد که سرش را عقب بکشد. بیشتر بدن جانور جادویی در لاک قهوه‌ای‌رنگش پنهان شد و تنها چند تکه گوشت خون‌آلود در دستان نوآ باقی ماند.

اقدام نوآ حادثه‌ای فاجعه‌بار را رقم زد. دسته‌ای از لاک‌پشت‌های غول‌آسا و شاخ‌دار از بستر شنی و صخره‌ای دریا بیرون آمدند و در کوتاه‌ترین زمان ممکن او را محاصره کردند. این موجودات عظیم‌الجثه بودند اما اندازه‌شان به‌هیچ‌وجه سرعتشان را کند نکرده بود. از این نظر، به فولری شباهت داشتند.

 

نوآ سرانجام فرصت یافت که این گونه و کل دسته‌شان را مطالعه کند. لاک‌پشت‌ها کوچک‌تر از اسنور بودند اما بدن‌هایشان به‌طور مبهمی کروی بود که به آن‌ها ظاهری پرابهت می‌بخشید. لاک‌هایشان قهوه‌ای‌رنگ بود و نقش‌های ساده‌ای بر روی آن‌ها حک شده بود. چهار پای آن‌ها چنگال‌های تیزی داشت، دُم‌هایشان کوتاه بود و سرهایشان دو شاخ خمیده، دو چشم زرد خزنده و دو ردیف دندان تیز داشت. اما خود دسته، به حدی عظیم بود که می‌توانست با ارتش اژدهایان برابری کند. اگر نگوییم که از آن هم فراتر می‌رود. حلقه محاصره شامل بسیاری از نمونه‌های رتبه ۹ بود؛ هرچند فقط رهبرشان در رده بالا قرار داشت. با این­حال، زیردستانش فوق‌العاده نیرومند بودند و موجوداتی که زیر رتبه ۹ بودند نیز ضعیف به نظر نمی‌رسیدند.

نوآ نمی‌توانست جلوی لبخندش را در برابر این قدرت بی‌کران بگیرد. او تهدیدی بالقوه در میان این همه جانور آماده حمله نمی‌دید. در ذهن او، این موجودات سرمایه‌های ارزشمندی برای نبرد علیه آسمان و زمین بودند.

نوآ در دل اندیشید: «چه می‌شود اگر طبقه بالاتر را با این دسته ...