سیستم خوناشامی من
قسمت: 135
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 135 آئین خون
وقتی کوئین بدن جسد پیتر را به زمین میدید، با واقعیت خاصی روبه رو شد. او قبلاً مردن آدمها را دیده بود. در واقع، او حتی موارد بسیاری دیده بود. اما این اولین بار بود که شخصی که شخصاً میشناخت، فوت کرد.
اما آنچه کوئین را بیش از هر چیز ناراحت کرد (به جای اتفاقی که برای پیتر افتاد) یک فکر کلی بود. این فکر این بود:
' ببین چه خونی به هدر رفت'
اما خوشبختانه، این امر به سرعت تغییر کرد زیرا او به زودی متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است.
او فریاد زد: «پیتر!»
لایلا پس از شنیدن فریاد کوئین پرسید : «کِی به اونجا رسید؟»
ارین در پاسخ به سوال او گفت: «من مشغول نگاه کردن به کوئین تو راهش به اینجا بودم.»
وُردن گفت: «در مورد منم همینطوره. اون باید به محض دیدن دالکی به سمت کوئین حرکت کرده باشه.”اما چرا این اتفاق بعد از چیزی که ما در مورد آن صحبت میکردیم رخ داد؟ تو خانواده ای داشتی که از تو مراقبت میکرد.»
دالکی به پیتر روی زمین نگاه کرد.
«چه صحنه قشنگی! یه جامعه باید خودش رو بر پایهی قربانی کردن افراد ضعیف برای حفظ افراد قوی بنا کنه.» دالکی دقیقا این کار را میکند. او فداکار است و فداکاری او اجازه داد ژنهای قویتر انسان منتقل شود.
«هر چند شرم آوره. زیرا شما همه با او خواهید مرد.»
کوئین فکر کرد: 'همینه.' وقتی دالکی به او نزدیک شد، کارتهای برندهاش تمام شده بود. سلولهای جهشیافته او استفاده شده بود و تنها چیزی که باقی مانده بود مهارتهای واقعی او بود.
کوئین فریاد زد: «میکشمت!”حتی اگه به معنی خودکشی باشه!»
با دو کف دست باز کوئین به سمت جلو دوید. هنگامی که احساس کرد بهاندازه کافی نزدیک است، از یک دست یک ترشح خون بیرون داد. در پاسخ به این موضوع، دالکی کمی سکندری خورد و پایش کمی عقب رفت.
[48/65 سلامتی]
معمولاً این حملات هیچ آسیبی نمیرسانند. اما اگرچه او هرچه بیشتر آسیب میدید قویتر میشد، اما این بدان معنا نبود که دفاع او افزایش یافته است. او توسط حملات دِرویی سایهای کوئین بشدت آسیب دیده بود.
یکبار دیگر ترشح خون به بیرون پرتاب شد. [43/65 سلامتی]
کوئین تسلیم نمیشد و...
کتابهای تصادفی

