سیستم خوناشامی من
قسمت: 138
قسمت 138 ارزیابیها و ...
با نگاه کردن به خون سبز، کوئین مطمئن نبود که آن چه کار میکند. سیستم قبلاً تأیید کرده بود که عوارض جانبی منفی نخواهد داشت. یا حداقل سمی نبود. با این حال، برای کوئین غافلگیرکننده بود که سیستم نمیداند که آن چه میکند.
مگر اینکه اطلاعاتی را از او پنهان کند، که امکانپذیر بود. اما اگر سیستم حقیقت را میگفت، آیا این بدان معناست که هیچ یک از خونآشامهای قدیمی یا فعلی، هرگز با نژاد دالکی تعامل نداشتهاند؟ اما پس سیستم چگونه از سلاحهای جانوری مطلع شد؟
همهچیز به طور ناگهانی برای کوئین گیجکننده شد، زیرا خط زمانی منطقی نبود. انسانها فقط یکبار از تِلِپورت و سیارات جانوری در این منظومه شمسی استفاده کرده بودند که با دالکی جنگیده بودند.
فناوری پورتال در ابتدا برای شروع بود.
با این حال، خونآشامها هرگز نام آنها را نشنیده بودند، اما هنوز به سلاحهای جانوری دسترسی داشتند. در حال حاضر مشخص بود که کوئین تمام قطعات پازل را ندارد و فقط فکر کردن در مورد آن باعث سردرد او میشد.
«خب، اینم از این.» وسوسه زیاد بود. کوئین تصور میکرد که هر کسی در موقعیت او همین کار را انجام میدهد. وقتی خون به زبان او رسید، طمع نعناع در بدن او وارد شد. مشابه خمیردندان، خوب نبود، اما بد هم نبود.
هنگامی که از گلو پایین میرفت، احساس سوزن سوزن شدن عجیبی در بدنش احساس میشد و سپس، طوری شروع به پخش شدن کرد که انگار بدنش در آتش میسوخت. در حال حاضر، کوئین میخواست هر کاری انجام دهد تا انرژیش از بین برود.
[خون دالکی سطح 1 مصرف شده است]
[10 درصد افزایش در همه آمار. تا یک ساعت مؤثر است]
توصیف احساس سوزن سوزن شدن کوئین در بدنش دشوار بود و افزایش قدرتی که بدست آورده بود بینظیر بود. این مقدار، تعیین شده مانند قبل نبود، بلکه درصدی افزایش داشت. این بدان معناست که تا زمانی که خود او قویتر میشود، افزایش قدرت نیز همراه با آن افزایش مییابد.
کوئین دوباره به بازو نگاه کرد و فکر کرد آیا راهی وجود ...
کتابهای تصادفی

