سیستم خوناشامی من
قسمت: 352
فصل 352 : تغذیه از انرژی منفی
زنجیره معنوی، ظاهر شده و گلوله آتشین به سمت کوئین پرتاب شد.
سرعتش هم مثل گلوله زیاد بود.
کوئین خودش را آماده کرد اما تکان نخورد و اجازه داد توپ به بدنش برخورد کند. به محض اینکه توپ به شکم او برخورد کرد، از هم جدا شد و زنجیرهایی از آتش شروع به پیچیدن دور او کردند. نه فقط یکی بلکه چندین زنجیر. دور بدنش، دور بازوهایش ، و سپس همگی به زمین چسبیدند. همه چیز تقریبا در یک لحظه به محض برخورد توپ اتفاق افتاد.
در حالی که بخشی از زنجیر به دور کوئین پیچیده شده بود ، انتهای دیگر آن دایرهای شکل به زمین چسبیده بود.
کوئین ابتدا سعی کرد از نیمی از قدرت خود برای حرکت استفاده کند. او فکر میکرد این مقدار کافی است و نمیخواست لایلا را اگر ضعیف بود ناراحت کند. اما حرکت برای او غیرممکن به نظر میرسید. سپس سعی کرد از تمام قدرت خود استفاده کند و این بار توانست کمی حرکت کند. اما به نظر میرسید که زنجیر همچنان او را نگه داشته. چند ثانیه بعد ، آنها کاملاً ناپدید شده بودند، و او میتوانست دوباره حرکت کند.
لایلا با حالتی هیجان زده گفت: «خب!» او از موفقیت خود و اینکه چگونه تقریبا به راحتی توانسته بود در اولین تلاش خود مهارت را اجرا کند خوشحال بود.
کوئین پاسخ داد: «قویه. واقعا قویه. تمام توانم رو به کار بردم و هنوز نمیتونستم آزاد بشم.»
پسرها هم از حرف کوئین تعجب کردند ، او دستکشهایش را در دست نداشت، اما قدرت همیشگیاش همچنان بسیار قوی بود.
وردن گفت: «این مدت زمان شرم آوره. به نظر میرسید فقط یک و نیم ثانیه طول بکشه. اما با این حال، توی جنگ بین مرگ و زندگی، این همونقدریه که گاهی اوقات ممکنه طول بکشه.»
لوگان پاسخ داد: «آره. اما یادتون باشه که متن، اینو هم گفته بود که به وضعیت ذهنی فرد در اون زمان و همچنین وضعیت ذهنی کاربر بستگی داره.»
لوگان شروع به فکر کردن به اشکهایی کرد که قبل از اجرای مهارت دیده بود. شاید این ربطی به قدرتش داشت اما تصمیم گرفت فعلا چیزی نگوید.
لایلا پوزخند بزرگی روی صورتش داشت. و ناگهان خوشحال شد. اولین مهارت او اینقدر قدرتمند ب...
کتابهای تصادفی


