فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 676

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل ۶۷۶: اختلاف
کوئین پرسید: «این­که پری‌های‌خون به­عنوان یه زیرمجموعه‌، محکوم به مرگ شدن، دلیل خاصی داره؟» امیدوار بود کز فکر کند او تنها از‌ روی کنجکاوی چنین ‌پرسشی مطرح کرده است. از این گذشته، کوئین فقط یک انسان تبدیل شده به خون‌آشام بود که از چیزی آگاه نبود. «یا اونها شبیه وِن‌دیگوها[1] هستن که غیرقابل کنترلن؟»
کز برای مدتی به او خیره شد. درحالی‌که می‌کوشید بی‌تفاوتی‌اش را نشان دهد، به دیوار تکیه داد و آهسته، بدنش را رها کرد. یک چشمش را گشود و او را از سر تا پا برانداز کرد. سپس پلک‌هایش را بست و با بی‌حوصلگی پاسخ داد.
«نه، مثل وِن‌دیگو نیستن. اونا به اندازه‌ی یه خون‌آشام عاقلن، و تا جایی که می­دونم، به اندازه‌ی خون‌آشام­ها قوی هستن. تمرکز اصلی شورا روی پیشگیری از وقوع مشکلاته. با توجه به تجربه‌های تلخ گذشته، قانون‌های سختگیرانه‌ای در طول زمان به مجموعه مقررات اضافه شده.
این سادس، اگه یه‌کم فکر کنن یه چیزی علیه‌شون باشه، اون رو از بین می­برن. از نظر اونا، ضرر پری‌های‌خون نسبت به فایدشون بیشتره. راستی چرا شما یه­دفعه‌ای درباره پری‌خون صحبت می‌کردین؟» 
کوئین، درحالی‌که آرام­آرام از او دور می‌شد، پاسخ داد: «آه، هیچی بابا، فکس داشت از شایعاتی که تو قلعه‌ شنیده بود برام تعریف می‌کرد.» 
 
کوئین پس از ترک آن مکان، احساس سردرگمی می‌کرد. او در کشمکش درونی بود که آیا باید از داشتن چیزی منحصربه‌فرد که مورد نفرت خون‌آشام‌ها بود، شادمان باشد یا آن را مانند رازهای دیگرش پنهان کند.
با یک نفس عمیق، کوئین به این اندیشید که چرا سرنوشت همواره چالش برانگیز است. خوشبختانه، دیگر لازم نبود در مورد الکس نگران باشد؛ تنها دغدغه‌اش شناسایی ماهیت او بود. شاید آهنگر بودنش بهترین نتیجه را داشت.
مگر آنکه جنگی فراگیر در جریان باشد که ایجاب کند تمامی افراد، از جمله مردان و زنان، به میدان بیایند. پس آن دو به­ندرت یکدیگر را ملاقات می‌کنند.
بال‌های الکس پنهان شده بود و موهایش، گوش‌هایش را می‌پوشاند، البته این، راهکاری موقت بود.
کوئین با هدف اطلاع‌رسانی به ‌همه در مورد برنامه‌هایش، راهی اتاق کنترل شد. با درک عمق مسئولیت رهبری، می‌دانست که ترک پایگاه بدون آگاه کردن دیگران، رفتاری نامتعارف از سوی او خواهد بود.
هنگام ورود، افراد همیشگی بر سر میز گرد همیشگی حضور داشتند. آنها در حال ارزیابی تمامی سیارات بدون صاحب و ثبت جناح‌های حاضر در اطراف هر سیاره بودند. کوئین در پی آن بود تا به یکی از سه قدرت اصلی تبدیل شود و برای تحقق این هدف، می‌بایست بر چندین سیاره تسلط پیدا می‌کرد.
اما در چنین شرایطی، آمادگی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود و آنها با دق...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی