فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 876

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل 876:شیاطین در حال شکار انسان
ارباب شیاطین و بای زه­مین، تکامل­دهنده­ی روحی که انسان بود و اخیراً خود را در سراسر جهان با شاهکارهایی شگفت‌انگیزتر و وحشتناک‌تر از گذشته معرفی کرده بود، در نبردی یک­به­یک با هم درگیر شدند.
با این­حال، تکان‌دهنده‌ترین و سخت‌ترین چیز برای باور این بود که پس از رد و بدل شدن ضربات در گردبادی از ضربات شدید با سرعت‌هایی که تخمین آن‌ها به وضوح غیرممکن بود، تکامل­دهنده ی روحی که بازنده بیرون آمد، ارباب شیاطین بود که با هفت ژنرال خود با چندین بریدگی بر بدنش که ناشی از خنجر انسانِ تکامل­دهنده­ی روح بود، عقب­نشینی کرد!
 
طولی نکشید که این خبر در سرتاسر سیاه­چال پخش شد.
البته، با وجود اینکه بای زه‌مین شگفت‌انگیز بود و توانایی‌های گذشته‌اش خود را نشان می‌داد، مهم نبود که او انسان باشد یا درخت جهش­یافته، باور کردن چنین شایعه‌ای برای آنها آسان نبود.
درحالی­که درست بود که بای زه‌مین "قاتل سایه" را کشته بود، هنوز تردیدهای زیادی در مورد روش استفاده شده وجود داشت. بیش از چند نفر بودند که می­گفتند احتمالاً از گنج بزرگی استفاده کرده و برای قاتل افسانه­ای تله گذاشته است. با این­حال، این صداها توسط اکثریتی که می­گفتند صرف نظر از روش استفاده شده، دریافت شدن سر قاتل سایه توسط بای زه­مین غیرقابل انکار است، خاموش شد.
حتی در آن زمان، حتی برای کسانی که بای زه‌مین را تحسین می­کردند و او را تا آخرین حد ممکن بُت می­دانستند، برایشان سخت بود که باور کنند که فرمانروای نژاد شیاطین، قدرتمندترین تکامل­دهنده روح در جهان که قادر بود عملاً خودش از پس همه­ی پادشاه­ها و ملکه­های دنیای شب بربیاید، توسط یک تکامل­دهنده­ی روحِ سطح پنجاهی مغلوب شده.
با وجود این، انسان‌هایی که بارقه‌ای از امید را در او می‌دیدند نیز کم نبود.
 
سه روز از نبرد با ارباب شیاطین می­گذشت و در این سه روز سیاه­چال پدیده­های عجیبی را تجربه کرده بود که بعداً معلوم شد پدیده­هایی است که توسط برج نقره­ای در مرکز جهان ایجاد شده است، جایی که همه کسانی که موفق به زنده ماندن شده بودند، آنجا جمع شده­اند.
برج نقره­ای رنگ با لایه­ای از نور جادو پوشانده شده بود که به کسی اجازه عبور نمی­داد. با این­حال، با گذشت ساعت­ها، آن لایه از نور جادویی ضعیف و ضعیف­تر می­شد.
لحظه­ای که لایه جادویی نور ناپدید شد، لحظه­ای بود که همه برای گنجی که مطمئناً در درون آن قرار داشت، می­جنگیدند.
با این­حال، قبل از آن، گروه بزرگی از انسان­ها در منطقه شمالی برج نقره­ای بزرگ جمع شده بودند.
و در مورد دلیل آن...
«ایست!» یک تکامل‌دهنده روح مرتبه دوم سطح هفتاد، روی یک برج بلند با ارتفاع بیش از چهارصد متر، نگهبانی می‌داد که ناگهان دو انسان را دید که نزدیک می‌شوند.
دو تکامل‌دهنده روح انسان، جنگجویان مرتبه سومِ کمی بالاتر از سطح صد بودند، اما با شنیدن صدای تحکم­آمیز تکامل‌دهنده روح مرتبه دوم، باز هم متوقف شدند و منتظر بودند تا نزدیکشان شود.
تکامل­دهنده­ی روح مرتبه دوم با صدایی جدی پرسید: «دنبال چی می­گردین؟» با وجود اینکه فقط یک نگهبان بود، بسیار مغرور به نظر می­رسید.
دو تکامل‌دهنده رو...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی