مسابقه بقای جهانی
قسمت: 1
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر اول
زمین موازی
صدای مکانیکی جهان در ذهن ساکنان جهان پدیدار شد.
[اولین دور بازیهای بقا در چند جهان در شرف شروع است و از هر کشور مهم چند بازیکن در بازی حضور خواهند داشت]
[این بازی بقا به صورت زنده و همزمان برای همه پخش خواهد شد همه میتوانند عملکرد بازیکنان را تماشا کنند]
نکته ویژه: [دنیای بازی واقعا وجود دارد اگر بازیکن در آن دنیا بمیرد در این دنیا هم خواهد مرد و تواناییهای به دست آمده در بازی نیز میتوان به طور دائم در اختیار بازیکن باشد.]
نکته: [فرصتها و خطرات در این بازی در کنار هم وجود دارند،این بازی بسیار خطرناک است.]
[بازیکنانی که در بازی عملکرد خوبی داشته باشند به کشور خود نیز بازخورد میدهند تا تولید مواد غذایی، سطح فناوری ،ساختار جمعیتی و غیره کشورشان را بهبود ببخشد.]
پوریا کمی گیج شده بود،او فقط کمتر از یک ماه است که به زمین در دنیای دیگری سفر کرده است.
اینجا منابع کمیاب هستندو فجایع مرتباً رخ میدهند،بنابراین او به سختی با تحویل غذا امرار معاش میکند.
پوریا که تازه سفارشات تحویل داده بود، اخم کرد و با خودت فکر کرد:«من کمتر از یک ماه به این دنیا سفر کردم،اگه دوباره برای یه بازی بقا انتخاب بشم واقعاً خیلی...»
با گذشت یک ماه هیچ سیستم یا انگشت طلایی ظاهر نشد و پوریا حتی از سیاره اصلیم وضعش بدتر بود.
بعد از چند ثانیه صدای اراده جهان به گوش رسید:
[دینگ تبریک به پوریا شما برای شرکت در بازی بقا به طور تصادفی انتخاب شدی]
پوریا؟!
در همان زمان نزدیک به صد پرتو نور در سرتاسر بلو استار پدیدار شد و بازیکنانی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، بدون اینکه حتی فرصت ***حافظی با عزیزانشان را داشته باشند ناپدید شدند.
چشمان پوریا سیاهی رفت و سپس روشن شد،او در یک تالار ظاهر شد و افراد یک پس از دیگری تلپورت شدند.
در همان زمان در بلو استار در همه کشورها یه صفحه هولوگرافیک جلوی چشم همه ظاهر شد، پروفایل بازیکنان در اتاق پخش زنده هر کشور نمایش داده می شد و کاربران میتوانستند به دلخواه خود تغییر دهند و وارد اتاق پخش زنده هر کشوری بشوند.
تقریباً همه دهها میلیارد نفر در سراسر جهان وارد اتاق پخش زنده شدند.
کاربران اینترنتی ملت ساکورا در یه لحظه منفجر شدند.
«استادانی مثل هاتوری هانزو وجود دارد این موج پایدار است.»
شهروندان اینترنتی سابق امپراطوری که خورشید در آن غروب نمیکند.
«! جیمز باند؟شیردل؟ما گم شدیم.»
شهروندان اینترنتی سرزمین غازهای بزرگ :
«! امپراطور ما راسپوتین راهب جاودانه شما را کتک خواهد زد.»
کاربران اینترنتی ۳ پادشاهی {افغانستان ،تاجیکستان، ارمنستان}
«! وقتی پادشاه بهبالی ما قلابی باشد؟استادان جادوگری دیگری هم هستند و کشور ما سربلند خواهد شد.»
کاربرای اینترنتی کره جنوبی:
«پادشاه بزرگ سجونگ لی وی،ژنرال مشهور یی سون سین! حیف که چی یو،کنفتیوس و سائو سائو کشورمان نیامد.»
شهروندان چین بی حس شدند.
«! شماها از همه بیحیاترید»
«چرا بهترین شرکت کنندگان ما همه زن هستند،هوآ مولان و ربا (بای فنگجیو که قدرت الهی مهروموم شده)؟»
«لعنتی، یه مردی اینجاست، شرکت کننده شماره ۸۸ ، اسم اون یان فنگ هست طبق اطلاعات اون یه تحویل دهنده +خل و چله؟»
«امکان نداره،بقیه مردم ژنرالها و اربابهای قهار و بیباک هستن،ولی کشور من شیا یه پسر بیرون برداره؟!»
«ابروهای شمشیری چشمان ستارهای شکوفه هلو غیر ازخوشتیپ بودن چه چیز دیگری وجود دارد؟»
«رفیق، اینجا یه نمایش بقائه، نه نمایش استعدادیابی! تو جای اشتباهی اومدی»
کاربران ایرانی
«نگران نباش داداش، بازم خوبه از کشور شما ۵-۶ نفر انتخاب شدن، از کشور ما فقط یه نفر انتخاب شده، ولی بازم خیالی نیست دایورتش کن 😎»
«پوریا اگه بتونه یه شب زنده بمونه، من خودم یه دیگ قرمهسبزی نذر میکنم!»
«از قیافهاش معلومه تهش با یه آچار فرانسه میره وسط میدان جنگ!»
پوریا به اطراف نگاه کرد و متوجه شد که به نظر میرسد افراد قویتر از او وجود دارند، چندین مرد قوی مانند جانسون یا تایسون در ایالات متحده وجود داشتند.
«لعنتی،سفر به سرزمین بایر بلو استار به اندازه کافی سخت نبود،معلوم نیست حالا میخوام در چه بازی بقایی شرکت کنم؟»
پوریا یکم با خودش غر زد اما خیلی نگران نبود با خودش فکر میکرد مگه چقدر از زندگی تو ایران سختتره
[دینگ به همه شرکت کنندگانی که انتخاب شدند که در مسابقه شرکت کنند،۱۰۰ دلار برای شروع مسابقه داده میشود.]
[اسم دور اول بقا در گاتهام]
[شهر گاتهام: زادگاه بسیاری از ابر قهرمانان یا ابرشرورها،اینجا یک دزد در ۵ قدمی، یک سارق در ۱۰ قدمی، شهری پر از جنایت است.]
[بازیکنان به صورت تصادفی به اردوگاه عدالت و شر تقسیم میشوند.]
[بازیکنان میتوانند با انجام کارهای خوب یا بد،امتیازات مربوطه را کسب کنند و فروشگاه مهارت خرید کنند.]
[به جز ۱۰۰ دلار آمریکا ،بازیکنان هیچ هویت تجهیزات و غیره نخواهند داشت.]
[بازیکنان نمیتوانند ظرف سه ماه شهر گاتهام را ترک کنند اگر بیش از سه ساعت آنجا را ترک کنند مستقیماً میمیرند.]
[یادآوری ویژه: بازیکنی که اولین بار در این دنیا مورد لطف شخصیتها قرار بگیرند جوایز ویژه مربوطه را دریافت خواهد کرد، هرچه شخصیت های داستان مهمتر باشند پاداشها بیشتر خواهند بود.]
[۱۰ نفر برتر این دور از مسابقه واجد شرایط شرکت در دور دوم مسابقه خواهند بود و نفر اول نیز یک جایزه بزرگ دریافت خواهد کرد.]
....
کامنتهای کاربران ایرانی:
🟢 «داداش این گاتهام کجاست؟ اسمش شبیه قارچ سمیه، نکنه یه جای آلوده انداختنشون؟ 🍄💀»
🟢 «چرا اسم شهر اینجوریه؟ گاتهام... انگار یکی عطسه کرده اسمش شده! 😷🤧»
🟢 «من نمیدونم این گاتهام کجاست ولی حس میکنم پوریا رو فرستادن توی یه محله ناامن تهِ تهران، بدون موتور! 😭»
🟢 «والا ما نمیدونیم این گاتهام چیه ولی امیدوارم دستشویی عمومی داشته باشه، چون پوریا با استرس میونه خوبی نداره 🚽😂»
🟢 «یه سوال، اگه پوریا کار خوب بکنه چی میشه؟ دستمزد میدن یا مثل زندگی واقعیمون با لبخند ردش میکنن؟ 🫠»
🟢 «گفتن شخصیت داستان اگه دوسش داشته باشن پاداش میگیره؟ یعنی پوریا باید مخ این شخصیتهای داستانو بزنه؟ بابا دمت گرم، ملت با شمشیر رفتن، این با دل و زبون میره! ❤️🗣️»
....
«گاتهام سیتی؟چه کوفتیه؟»
«شخصیت داستان؟ چه کسی خواهد بود؟»
بسیاری از شرکت کنندگان در مسابقه مبهوت شدند
بسیاری از این بازیکنان فقط برای یک ماه زندگی به بلو استار فرستاده شدند تا با تمدن مدرن سازگار شوند.
پوریا که یواشکی بقیه رو تماشا میکرد از خوشحالی تو پوست خودت نمیگنجید،به نظر میرسید هیچ کدام از شرکت کنندگان در مسابقه آثار سینمایی و تلویزیون گاتهام را تماشا نکردند و هیچ فیلمی از دی سی و مارول در بلو استار که او در آن تناسخ کرده است وجود ندارد.
آداب و رسوم مردم تو گاتهام ساده و صادقانه است و گاتهام کلی استعداد دارد.
بتمن، پنگوئنها ،جوکر منحرف
پویزن آیوی عصبی،زن گربه بد قیافه، هارلی کویین و گوردون پادشاه تک نفره گاتهام؟
«فقط من از نقشه خبر دارم! این انگشت طلای منه؟»
پوریا هیجان زده بود، به نظر میرسید در آینده اتفاقهای جالبی خواهد افتاد اما هیجان اون به خاطر این نبود که تنها کسی بود نقشه رو میدونست، هیجان اون بیشتر به خاطر این بود که قراره وارد دنیای دی سی بشه چون اون یکی از طرفدارای پروپاقرص دنیای دی سیه.
[دینگ، بازیکنان، هرکس یک مهارت حرفهای اولیه برای انتخاب خواهد داشت، بازی از سه دقیقه دیگر شروع میشود اولویت با کسانی است که زودتر ثبت نام کنند.]
زمین موازی
صدای مکانیکی جهان در ذهن ساکنان جهان پدیدار شد.
[اولین دور بازیهای بقا در چند جهان در شرف شروع است و از هر کشور مهم چند بازیکن در بازی حضور خواهند داشت]
[این بازی بقا به صورت زنده و همزمان برای همه پخش خواهد شد همه میتوانند عملکرد بازیکنان را تماشا کنند]
نکته ویژه: [دنیای بازی واقعا وجود دارد اگر بازیکن در آن دنیا بمیرد در این دنیا هم خواهد مرد و تواناییهای به دست آمده در بازی نیز میتوان به طور دائم در اختیار بازیکن باشد.]
نکته: [فرصتها و خطرات در این بازی در کنار هم وجود دارند،این بازی بسیار خطرناک است.]
[بازیکنانی که در بازی عملکرد خوبی داشته باشند به کشور خود نیز بازخورد میدهند تا تولید مواد غذایی، سطح فناوری ،ساختار جمعیتی و غیره کشورشان را بهبود ببخشد.]
پوریا کمی گیج شده بود،او فقط کمتر از یک ماه است که به زمین در دنیای دیگری سفر کرده است.
اینجا منابع کمیاب هستندو فجایع مرتباً رخ میدهند،بنابراین او به سختی با تحویل غذا امرار معاش میکند.
پوریا که تازه سفارشات تحویل داده بود، اخم کرد و با خودت فکر کرد:«من کمتر از یک ماه به این دنیا سفر کردم،اگه دوباره برای یه بازی بقا انتخاب بشم واقعاً خیلی...»
با گذشت یک ماه هیچ سیستم یا انگشت طلایی ظاهر نشد و پوریا حتی از سیاره اصلیم وضعش بدتر بود.
بعد از چند ثانیه صدای اراده جهان به گوش رسید:
[دینگ تبریک به پوریا شما برای شرکت در بازی بقا به طور تصادفی انتخاب شدی]
پوریا؟!
در همان زمان نزدیک به صد پرتو نور در سرتاسر بلو استار پدیدار شد و بازیکنانی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، بدون اینکه حتی فرصت ***حافظی با عزیزانشان را داشته باشند ناپدید شدند.
چشمان پوریا سیاهی رفت و سپس روشن شد،او در یک تالار ظاهر شد و افراد یک پس از دیگری تلپورت شدند.
در همان زمان در بلو استار در همه کشورها یه صفحه هولوگرافیک جلوی چشم همه ظاهر شد، پروفایل بازیکنان در اتاق پخش زنده هر کشور نمایش داده می شد و کاربران میتوانستند به دلخواه خود تغییر دهند و وارد اتاق پخش زنده هر کشوری بشوند.
تقریباً همه دهها میلیارد نفر در سراسر جهان وارد اتاق پخش زنده شدند.
کاربران اینترنتی ملت ساکورا در یه لحظه منفجر شدند.
«استادانی مثل هاتوری هانزو وجود دارد این موج پایدار است.»
شهروندان اینترنتی سابق امپراطوری که خورشید در آن غروب نمیکند.
«! جیمز باند؟شیردل؟ما گم شدیم.»
شهروندان اینترنتی سرزمین غازهای بزرگ :
«! امپراطور ما راسپوتین راهب جاودانه شما را کتک خواهد زد.»
کاربران اینترنتی ۳ پادشاهی {افغانستان ،تاجیکستان، ارمنستان}
«! وقتی پادشاه بهبالی ما قلابی باشد؟استادان جادوگری دیگری هم هستند و کشور ما سربلند خواهد شد.»
کاربرای اینترنتی کره جنوبی:
«پادشاه بزرگ سجونگ لی وی،ژنرال مشهور یی سون سین! حیف که چی یو،کنفتیوس و سائو سائو کشورمان نیامد.»
شهروندان چین بی حس شدند.
«! شماها از همه بیحیاترید»
«چرا بهترین شرکت کنندگان ما همه زن هستند،هوآ مولان و ربا (بای فنگجیو که قدرت الهی مهروموم شده)؟»
«لعنتی، یه مردی اینجاست، شرکت کننده شماره ۸۸ ، اسم اون یان فنگ هست طبق اطلاعات اون یه تحویل دهنده +خل و چله؟»
«امکان نداره،بقیه مردم ژنرالها و اربابهای قهار و بیباک هستن،ولی کشور من شیا یه پسر بیرون برداره؟!»
«ابروهای شمشیری چشمان ستارهای شکوفه هلو غیر ازخوشتیپ بودن چه چیز دیگری وجود دارد؟»
«رفیق، اینجا یه نمایش بقائه، نه نمایش استعدادیابی! تو جای اشتباهی اومدی»
کاربران ایرانی
«نگران نباش داداش، بازم خوبه از کشور شما ۵-۶ نفر انتخاب شدن، از کشور ما فقط یه نفر انتخاب شده، ولی بازم خیالی نیست دایورتش کن 😎»
«پوریا اگه بتونه یه شب زنده بمونه، من خودم یه دیگ قرمهسبزی نذر میکنم!»
«از قیافهاش معلومه تهش با یه آچار فرانسه میره وسط میدان جنگ!»
پوریا به اطراف نگاه کرد و متوجه شد که به نظر میرسد افراد قویتر از او وجود دارند، چندین مرد قوی مانند جانسون یا تایسون در ایالات متحده وجود داشتند.
«لعنتی،سفر به سرزمین بایر بلو استار به اندازه کافی سخت نبود،معلوم نیست حالا میخوام در چه بازی بقایی شرکت کنم؟»
پوریا یکم با خودش غر زد اما خیلی نگران نبود با خودش فکر میکرد مگه چقدر از زندگی تو ایران سختتره
[دینگ به همه شرکت کنندگانی که انتخاب شدند که در مسابقه شرکت کنند،۱۰۰ دلار برای شروع مسابقه داده میشود.]
[اسم دور اول بقا در گاتهام]
[شهر گاتهام: زادگاه بسیاری از ابر قهرمانان یا ابرشرورها،اینجا یک دزد در ۵ قدمی، یک سارق در ۱۰ قدمی، شهری پر از جنایت است.]
[بازیکنان به صورت تصادفی به اردوگاه عدالت و شر تقسیم میشوند.]
[بازیکنان میتوانند با انجام کارهای خوب یا بد،امتیازات مربوطه را کسب کنند و فروشگاه مهارت خرید کنند.]
[به جز ۱۰۰ دلار آمریکا ،بازیکنان هیچ هویت تجهیزات و غیره نخواهند داشت.]
[بازیکنان نمیتوانند ظرف سه ماه شهر گاتهام را ترک کنند اگر بیش از سه ساعت آنجا را ترک کنند مستقیماً میمیرند.]
[یادآوری ویژه: بازیکنی که اولین بار در این دنیا مورد لطف شخصیتها قرار بگیرند جوایز ویژه مربوطه را دریافت خواهد کرد، هرچه شخصیت های داستان مهمتر باشند پاداشها بیشتر خواهند بود.]
[۱۰ نفر برتر این دور از مسابقه واجد شرایط شرکت در دور دوم مسابقه خواهند بود و نفر اول نیز یک جایزه بزرگ دریافت خواهد کرد.]
....
کامنتهای کاربران ایرانی:
🟢 «داداش این گاتهام کجاست؟ اسمش شبیه قارچ سمیه، نکنه یه جای آلوده انداختنشون؟ 🍄💀»
🟢 «چرا اسم شهر اینجوریه؟ گاتهام... انگار یکی عطسه کرده اسمش شده! 😷🤧»
🟢 «من نمیدونم این گاتهام کجاست ولی حس میکنم پوریا رو فرستادن توی یه محله ناامن تهِ تهران، بدون موتور! 😭»
🟢 «والا ما نمیدونیم این گاتهام چیه ولی امیدوارم دستشویی عمومی داشته باشه، چون پوریا با استرس میونه خوبی نداره 🚽😂»
🟢 «یه سوال، اگه پوریا کار خوب بکنه چی میشه؟ دستمزد میدن یا مثل زندگی واقعیمون با لبخند ردش میکنن؟ 🫠»
🟢 «گفتن شخصیت داستان اگه دوسش داشته باشن پاداش میگیره؟ یعنی پوریا باید مخ این شخصیتهای داستانو بزنه؟ بابا دمت گرم، ملت با شمشیر رفتن، این با دل و زبون میره! ❤️🗣️»
....
«گاتهام سیتی؟چه کوفتیه؟»
«شخصیت داستان؟ چه کسی خواهد بود؟»
بسیاری از شرکت کنندگان در مسابقه مبهوت شدند
بسیاری از این بازیکنان فقط برای یک ماه زندگی به بلو استار فرستاده شدند تا با تمدن مدرن سازگار شوند.
پوریا که یواشکی بقیه رو تماشا میکرد از خوشحالی تو پوست خودت نمیگنجید،به نظر میرسید هیچ کدام از شرکت کنندگان در مسابقه آثار سینمایی و تلویزیون گاتهام را تماشا نکردند و هیچ فیلمی از دی سی و مارول در بلو استار که او در آن تناسخ کرده است وجود ندارد.
آداب و رسوم مردم تو گاتهام ساده و صادقانه است و گاتهام کلی استعداد دارد.
بتمن، پنگوئنها ،جوکر منحرف
پویزن آیوی عصبی،زن گربه بد قیافه، هارلی کویین و گوردون پادشاه تک نفره گاتهام؟
«فقط من از نقشه خبر دارم! این انگشت طلای منه؟»
پوریا هیجان زده بود، به نظر میرسید در آینده اتفاقهای جالبی خواهد افتاد اما هیجان اون به خاطر این نبود که تنها کسی بود نقشه رو میدونست، هیجان اون بیشتر به خاطر این بود که قراره وارد دنیای دی سی بشه چون اون یکی از طرفدارای پروپاقرص دنیای دی سیه.
[دینگ، بازیکنان، هرکس یک مهارت حرفهای اولیه برای انتخاب خواهد داشت، بازی از سه دقیقه دیگر شروع میشود اولویت با کسانی است که زودتر ثبت نام کنند.]
کتابهای تصادفی

