فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

تولد برترین شرور

قسمت: 1

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
""اگه نوشته ای بین این بود یعنی حرف کاراکتره ولی اگه نبود جزئیات منطقه یا اطلاعات بیشتره.

"جی هو انقد انیمه و سریال نبین از اونا چی در میاد؟ پاشو برو از فروشگاه روغن بگیر شام بزارم."

"اه آخه تو چه میفهمی،"آروم با خودش گفت
"باشه الان میرم"لباس عوض کرد و رفت بیرون.
وقتی رسید فروشگاه روغن رو گرفت و وقتی داشت برمی‌گشت یه نفر رو دید که وسط خیابون بدون توجه به اطراف داشت رد میشد.
جی هو وقتی خیابون رو دید، دید که به کامیون سفید داره می‌ره سمت اون پسر وسط خیابون و اصلا نمیدونه که پسر جلوشه.
"پشماممم، واقعا خود اون کامیون افسانه ایه که تو انیمه ها پیدا میشه و بعد تو نصف شد می‌زنه بهت و تناسخ پیدا می‌کنی!
نمی‌تونم این فرصت رو از دست بدم، منو ببخش پسر."
بعد گفتن این کیسه پلاستیک رو انداخت زمین و به سمت خیابون دوید و پسر رو هل داد و خودشو جلوی کامیون انداخت.
کامیون بهش زد و تو تاریکی عمیق فرو رفت.
"چرا اینجا انقد تاریکه؟ مگه الان نباید یه الهه جلوم بیاد و بگه دنیامون رو نجات بده قهرمان؟
صبر کن اونجا نور داره بیشتر میشه، اه چقدر بده."
بعد گفتن این یک دفعه همه جا رنگ خون شد.

{خطر موجود پلید شناسایی شد!
موجود به نور توهین کرد، نابود سازی فوری.}

"این عوضی چی میگه؟
نه صبر کن، صبر کنننننن"بلند دفریاد زد و بعد اشعه زرد عظیمی به سمتش شلیک شد و نابودش کرد.
.
.
.
"اینجا کجاست؟ چقدر تاریکه، شبیه قصر مرده‌گانه
هاع؟ دستم کووووو"بعد اینکه دستش رو دید دید که به یه اندد تبدیل شده.
‌‌
<انتقال روح موفقیت آمیز بود>
[نام:جی هو
نام جدید انتخاب شده:--------
نژاد:اندد
سطح: اندد سطح پایین(بی‌ارزش) سطح ۱
توانایی:شمشیر زنی سطح پایین ۱ ]

"واقعا تناسخ پیدا کردم!
پس وقتشه اول قوی شم، هیچ چیز انداز قدرت تو این دنیاها ارزش نداره.
ولی چرا یه اسکلت شدم؟ من اونقدر عضله رو به زحمت پرورش داده بودممم.
خب اول باید با کشتن چند تا اسلایم شروع کنم، اگه اشتباه نباشه اینجا باید یه دانجن باشه."
بعد گفتن این رفت و شروع به گشتن دانجن کرد.
بعد سه ساعت گشتن یه اسلایم آبی پیدا کرد.
"این هم از اولین غذا، ولی با این شمشیر داغون میشه هستش رو ش***د؟"
به اسلایم حمله ور شد و با یه ضربه هسته اسلایم رو ش***د.

<دستاورد جدید>
<شما اولین موجود زنده را کشتید>
<آیا مایل به جذب حیات اسلایم هستید؟>

"ها؟ جذب حیات؟ نمیتونم روحش رو بکشم بیرون؟
اه حیف، خب باشه.
بله."
بعد از قبول کردن یه انرژی سیاه وارد بدن اسکلت شد.

[ده انرژی حیات جذب شد.
روند پیشرفت: ۱۰/۲۰]

<اسلایم کشته شد. ده انرژی حیات جذب شد>
<سطح بالا رفت>
[روند پیشرفت: ۰/۴۰ ]
<بعد رسیدن به سطح ده میتوانید مهارت جدید انتخاب کنید.
فروشگاه در سطح بیست باز میشود.>

"مثل این که هر دفعه دو برابر میشه ارتقا سطح، پس نزدیک به ۲۰۴۴ تا اسلایم نیاز دارم"
بعد گفتن این رفت و تمام مناطق سطح پایین دانجن رو گشت و اسلایم کشت.
نزدیک دو هفته بدون استراحت فقط سطح بالا برد.
"دیگه آخر سطح نه رسیدم پس وقتشه رییس اسلایم هارو بکشم."
خواست بلند فریاد بزنه که فهمید نمیتونه حرف بزنه.
"نمیتونم حرف بزنم؟ اه لعنتی انقد همیشه ساکت موندم کلا یادم رفته ولی اینجا کسی نیست که بخوام چیزی بهش بگم، خب ولش بریم برای سطح ده"
بعد شمشیرشو بعد یه پرش از بالا به پایین تاب داد، اسلایم گوله های آبی پرتاب کرد ولی جاخالی داد و حمله دیگه ای کرد و بعد یه نبرد طولانی وقتی اسلایم خسته شد و ماناش تموم شد اونو با یه ضربه کشت.
"اسلایم بیچاره، من یه اندد ام و خسته نمیشم ولی اون به خاطر خستگی در آخر شکست خورد."

<سطح شما افزایش یافت>
<شما به سطح ده رسیدید، مهارت جدید را انتخاب کنید.>
بعد چهار صندوق جلوش ظاهر شد.
"خب بیا ببینیم چی بدست میارم."
بعد صندوق سمت چپ رو باز کرد.

<تبریک شما صندوق سطح ۲ رو انتخاب کردید،
باقی صندوق ها سطح یک بودند.
شما میتوانید از بین پنج مهارت دوتا انتخاب کنید>
[۱ـ بازسازی بدن 
۲ـ مهارت شمشیر زنی 
۳ـ جذب کامل حیات اجساد 
۴ـ احضار مرده‌گان
۵ـ مکش روح ]

"مهارت های خوبی هستن ولی اگه آینده رو در نظر بگیرم بهتره یک و سه رو انتخاب کنم"

<مهارت جدید کسب شد>
[بازسازی بدن: شما میتوانید اعضای از دست رفته را بازسازی کنید.
محدودیت روزانه ۵/۵ 
جذب کامل حیات اجساد: شما میتوانید حیات اجسادی که مدت زمان زیادی از مرگ آنها گذشته را جذب کنید.
محدودیت شما فقط میتوانید تا ده سطح بالا تر را جذب کنید، اگر مهارت ارتقاء پیدا کند محدودیت کمتر می‌شود.]
"اوه، از انتظارم بهتره"
ناگهان صدای نبرد از سمت دیگه ای اومد.
صدای نبرد چند اسکلت با انسان ها.

کتاب‌های تصادفی