فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

تولد برترین شرور

قسمت: 3

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
<فروشگاه باز شد>
‌‌
[۱ـ تکنیک ها و لوح ها
۲ـ گیاهان، داروه و قرص ها
۳ـ تجهیزات
۴ـ پیشرفته 
سکه سیاه موجود: ۰                       ]
"پس برای فروشگاه سکه سیاه لازمه؟ چطوری بدست بیارمش؟"

[قلب انسان:۱۰سکه
سر انسان:۲۰سکه
بدن کامل انسان:۱۰۰
قلب خرس یخی:۲۰
...
..
.                            ] 

"اوه، پس اینطوری کار میکنه؟
بهتره برم بیرون بگردم ببینم چیزی پیدا میکنم؟"
پاشد و از میخانه بیرون رفت.
وقتی از کوچه رد میشد جلوش یه گروه دید که داشتن به یه پسر بچه قلدری می‌کردن.
"مثل این که سکه بدست اومد."
آروم به اون گروه نزدیک شد، و وقتی به پشت یکی از اونها رسید دستش رو تو بدن پسر فرو کرد و کشتش.

همراهانش که با وحشت نگاه میکردن گفتن"تو، تو چیکار کردی؟ می‌دونی ما می هستیم؟ اگه بهمون دست بزنی حتما می‌میری..."
جی هو توجهی نکرد و بدون درنگ بقیشون رو کشت.

<تبریک شما پنج بدن کامل قربانی کردید، ۵۰۰سکه سیاه بدست امد>
"فروشگاه، تجهیزات"
‌‌
[جست جو، کلمه کلیدی را وارد کنید:........ .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زره قهرمان: ۲۰۰        ‌B+
دستکش جلادی: ۱۰      E– 
......
....
..                                                      ]
"بخش خنجر"
[خنجر ها، متناسب با موجودی:
خنجر آدم کشی: ۴۰۰        A
خنجر شیطان نهم: ۶۰۰       S
........
.....                                 ]

"اه حیف ۶۰۰ تا ندارم وگرنه میگرفتمش، نه صبر کن هنوز این بچه مونده..."

<شما خنجر شیطان نهم را خریدید ۶۰۰–>
[اطلاعات خنجر شیطان نهم.

شانس اختفا را ۵۰٪ بیشتر میکند
قدرت ضربه وارد شده +۳۰٪
سازگاری با عنصر تاریکی۱۰۰٪
اگر فردی دارای عنصر تاریکی آن را در دست بگیرد می‌تواند با هر ضربه تاریکی را از زخم وارد بدن کند و مانا را مختل کند]
‌‌
"ارزششو داشت، منو ببخش پسر جون ولی من نمی‌خوام قهرمان داستان باشم.
تنها خواسته من اینه که این چرخه مسخره رو پایان بدم."


شرمنده این قسمت کم شد، بعداً اصلاح میکنم.

کتاب‌های تصادفی