NovelEast

پروفسور کال

قسمت: 21

تنظیمات

بخش21

《تاریخ رقم می‌خورد》

عجب شب تاریکی. ابر‌های تاریک، ماه کاملی را که تا همین چند لحظه پیش در آسمان می‌درخشید، پوشاندند؛ حال نه خبری از ماه است و نه ستارگان. تنها نوری که به چشم می‌خورد، چند شمعی است که پادشاه در اتاق خود، روشن کرده.

هکتور با خود فکر می‌کند این فضا درست در وصف حال و هوای اوست؛ همین یک ساعت پیش، پس از دعوا و جدل‌های بسیار با جادوگر قصر، متوجه شد که حرف‌های همسرش درست بوده... برای نجات تنها پسرش، هکتور باید تصمیمی بگیرد که قادر به انجامش نیست. او تحمل از دست دادن هیچ یک از عزیزانش را ندارد.

با جام شرابی در دست، هکتور از پنجره به بیرون خیره می‌شود. شرابی که همیشه طعم شیرین داشته، اکنون در دهان او از زهر هم تلخ‌تر است. پادشاه خود را مجبور می‌کند تا آخرین قطره شراب را بنوشد؛ سپس جام را بر لب پنجره گذاشته و با تصمیمی قاطع از جای خود بلند می‌شود. او نمی‌خواهد هیچ کدام از عزیزانش را از دست دهد، پس قرار هم نیست چنین اتفاقی بیوفتد...

... ... ...

حکاکی‌های کنده شده روی زمین سخت، با خون قرمز تیره پر می‌شوند. بوی آهن فضای اتاق را پر کرده است.

کال، گوشت و پوست مصنوعی‌ای که بدنش را احاطه کرده بود برداشته و چهره واقعی خود را نمایان کرده است. رایان بی‌هوش است؛ از طرفی دیگر برای کال مهم هم نیست که این مرد جادوگر، یا شیطانی که قرار است احضار کند، چهره مرده‌ی او را ببینند.

مرد سیاه‌پوش بدون اتلاف وقت، کتابچه‌ای را از زیر ردای خود بیرون آورده و شروع به خواندن کلمات احضار می‌کند. کال بسیار متعجب شده، چرا که برای اولین‌بار است که زبانی را متوجه نمی‌شود و این موضوع او را به اشتیاق وا می‌دارد.

کال دارای یک کلکسیون بزرگ از وسایل و ابزارهای جادویی است. با اینکه او جادوهای بسیاری را به چشم دیده و از بر کرده، ولی با این حال خیلی خوب می‌داند که جادوهای بسیاری هستند که هنوز آنان را کشف نکرده... دیدن یک کتابچه‌ی جادویی به زبان جدید، او را حسابی به وجد آورده است! پروفسور بی‌صبرانه منتظر است این شیطان مرموز را ملاقات کند...

چیزی نمی‌گذرد که خون‌های روی زمین شروع به جوشیدن کرده و یک لایه مه سیاه را بر روی زمین تشکیل می‌دهند. با تکلم هر کلمه، مه غلیظ‌‌تر و بزرگ‌تر شده تا اینکه شروع به چرخش به دور خود می‌کند و یک گرداب را تشکیل می‌دهد.

با گفته شدن آخرین کلمه‌، گرداب برای یک لحظه از چرخش به دور خود متوقف شده و ناگهان یک اشعه قرمز رنگ، در وسط آن پدیدار می‌شود.

اشعه قرمز کلفت و کلفت‌تر شده و شکافی را در بُعد فضا-زمان ایجاد می‌کند. گرمای سوزانی از پشت شکاف احساس می‌شود. شکاف به بزرگ شدن ادامه داده تا زمانی که خود را به لبه‌ی دایره‌ی احضار می‌رساند.

چشمان کال لبریز از شوق‌ِ انتظار شده. مراسم احضار موفقیت‌آمیز بوده؛ حالا تنها چیزی که باید انجام شود این است که شیطان، از شکاف عبور کند...

اگر فرد احضار کننده، یک شیطان به خصوصی را برای احضار در نظر گرفته باشد، آن شیطان می‌تواند تصمیم بگیرد که خود را ظاهر نکند. اگر احضار کننده بخواهد شانس بالاتری در احضار خود داشته باشد، باید یک احضار کلی داشته باشد؛ یعنی باید شکاف را برای عبور هر نوع شیطانی، آزاد بگذارد. انجام این‌کار باعث می‌شود تا کیفیت موجود احضار چندان بالا نباشد؛ البته مواد و وسایل اولیه یک احضار هم می‌تواند بر آن اثر بگذارد..‌‌. هرچه مواد مورد استفاده کمیاب‌تر باشد، شیطان احضار شده هم قوی‌تر خواهد بود...

این حلقه‌ی احضار رو به روی کال، یک حلقه‌ی احضار عمومی است چرا که کال هیچ نامی را بر روی نوشته‌های حکاکی شده، نمی‌بیند؛ پس یعنی هر شیطانی می‌تواند از این شکاف عبور کند.

دانستن نام یک شیطان کاری بسیار مشکل است. بیشتر اوقات شیاطین، یا قسمتی از نام خود را فاش می‌کنند و یا لقبی که برای خود انتخاب کرده‌اند. دانستن نام کامل و واقعی یک شیطان به معنای داشتن کنترل کامل بر روی اوست؛ این یعنی شیطان مجبور است بی‌چون و چرا از کسی که نام او را می‌داند، اطاعت کند. به همین دلیل هم هست که به ندرت کسی می‌تواند نام واقعی آنان را فاش کند.

چیزی که از شکاف بین فضا و زمان بیرون آمده، هی...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پروفسور کال را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی