همترازی با خدایان
قسمت: 18
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فووووش
همه چیز با چشمان سوزانش جدید به نظر میرسید. احساسات بدنش مانند کوره خروشان آهنگری شعله ور شده بود و احساس میکرد که دائماً در گرمای نبرد است.
پس این چشمهای سوزانه...
سه مرحله برای [چشمهای سوزان طلایی] وجود داشت. اولین مورد [چشمهای میمون] بود که سان اوه گونگ، میمون کوه هوآ گو در اختیار داشت. مورد دوم [چشمهای سوزان] بود. چشم هایی که آتش شیطان را میبلعید.
تنها راه بیدار کردن [چشمهای سوزان] این بود که آتش یک شیطان را با قطعه پنهان آموزش ببلعید و آنها را در چشمان خود فرو ببرید.
من هرگز فکر نمیکردم که روزی برسه که به اون احمق احترام بذارم.
آتش سوئوترا واقعاً داغ بود. اما فقط گرم نبود. تمام بدن یو وون در شعله فرو رفته بود و پوستش میسوخت. این دردی بود که باعث میشد هرکسی با تمرکز ضعیف و قدرت ذهنی کم، دیوانه شود. اینها اما چیزی بود که او با پوشیدن ردای پیرومانسی احساس میکرد. اما سان اوه کونگ که ردای پایرومنسی نداشت چطور؟
بدن اون میمون تمام منطقها رو زیر پا میذاره.
بدون هیچ گونه وسیله خاصی، سان اوه گونگ میتوانست در برابر سوروترا ایستادگی کند تا زمانی که [چشمهای سوزان] را به دست آورد. سان اوه گونگ به یو وون گفت بود که از بدو تولد از نظر جسمی در سطح دیگری قرار داشته. حال معلوم شد که او اغراق نمیکرده.
[چشمهای سوزان
رتبه: اِی
مهارت: 12.14٪
چشمهای میمون که با آتش شیطان همگام شده است. قادر به تشخیص خوب و بد و همچنین حقیقت و دروغ است.
مقاومت زیاد نسبت به آتش.
تقویت حسی.
پیش بینی نبرد.]
مهارت سطح ای. در مقایسه با [استادی مانا] که یکی از شاخصههای مدیرها بود، اصلا به چشم نمیامد. به هر حال مهارتهای رتبه اس باید در آموزش غیرقابل دستیابی باشند و مهارتهای رتبهای آنقدر نادر بودند که حتی رتبهدارها هم فقط تعداد کمی از آنها را در اختیار داشتند.
آنچه واقعاً عالی بود این بود که توانسته بود نزدیک به ۱۰ درصد در استفاده از چشمهای سوزان مهارت بهدست آورد. هرچه رتبه مهارت بالاتر باشد، بالا بردن چیرگی آن دشوارتر میشد. بنابراین، با در نظر گرفتن آن، 12 درصد چیرگی، حقیقتا حس تقلب میداد.
خوشحالم که چیرگیم رو سریع داخلش افزایش دادم.
به عنوان مهارتی که از طریق تکامل [چشمان میمون] با یک قطعه پنهان به دست میآید، طبیعی بود که برخی مهارتهای جدید به آن اضافه شوند.
افزایش چیرگی در [چشمهای میمون] آسان بود، زیرا این فقط یک مهارت درجه اف بود و یو وون این مهارت را پس از به دست آوردن تقریباً در تمام مدت فعال نگه داشته بود. از آنجا که این یک مهارت سطح پایین بود، مانای زیادی مصرف نمیکرد، بنابراین یو وون قصد داشت چیرگی خود را تا آنجا که میتواند در استفاده از آن بالا ببرد.
«پس گفتی که بیا بازی رو شروع کنیم...؟»
سوروترا لبخند کمرنگی زد. پس از دیدن اینکه یو وون از گودال شعله ور خارج میشود شوکه شد، اما این شگفتی زیاد دوام نیاورد. بدن یوون دچار سوختگی شده بود، ناگفته نماند که او قادر نبود هاله آتشین را از درون بدن خود خارج کند.
«و وقتی بدنت توی چنین وضعیتیه دقیقاً میخوای چه چیزی رو شروع کنی؟»
طبیعی بود که سوروترا به یو وون از بالا نگاه کند. او نه تنها فرزند سورت بزرگ بود، بلکه یک شیطان نیز بود. یکی از نژادهایی که بر برج حکومت میکرد. اگرچه به دلیل محدودیتهای آموزشی ضعیف تر از بقیه بود، ولی باز هم نمیتوانست به یو وون زخمی، بیشتر از یک حشره نگاه کند.
«این چیزی نیست.»
ووم
یو وون بازوی خود را دراز کرد و فضای مقابلش شروع به موج زدن کرد. این فهرست اموال رده متوسط او بود. یو وون هر دو دست خود را به سمت فهرست اموالش دراز کرد، و از داخل آن، یک سلاح و یک توپ دارویی بیرون آورد.
«اونکه...»
سوروترا چشمانش را جمع کرد و شمشیری را که در دست یو وون بود از نزدیک مشاهده کرد. شمشیری با تیغه و دستگیرهای سفید. شمشیر رنگی عجیب و ساده و ظاهری داشت که هالهای یخی از خود ساطع میکرد. به طوری که احساس میکرد یک تماسش باعث منجمد شدنش میشود.
ترکک
شششش
هاله یخی شمشیر آهنین قطبی به بدن یو وون نفوذ و شروع به سرد کردن او کرد. با هاله آتشینی که در بدن او جمع شده بود برخورد کرد و این دو یکدیگر را خنثی کردند.
البته این تمام آن چیزی نبود که یو وون آماده کرده بود.
گلپ
یو وون دو توپ دارو را قورت داد.
[شما یک کریستال یخی را مصرف کردید.]
[شما یک کریستال یخی را مصرف کردید.]
[دمای بدن شما به طور پیوسته کاهش مییابد.]
[اثر وضعیت خنثی کننده: سوختن.]
[ویژگی: یخ به قدرت مقدس شما اضافه شد.]
گرمای شدید و سوختگی وحشتناکی که یو وون را فرا گرفته بود ناپدید شد. اما به جای آنها، لرز شدید بدن او را فرا گرفت.
فووو~
یو وون شروع به نفس کشیدن در سرما کرد. و با وجود اینکه هنوز توسط دریایی از آتش احاطه شده بود، دیگر نمیتوانست گرما را احساس کند. این به لطف دو "کریستال یخی" بود و " شمشیر آهنین قطبی" درون دستانش بود.
راستش یه مقداری سردم شد.
کریستالهای یخی و شمشیر آهنین قطبی دارای هالهای بودند که در نقطهی مقابل آتش قرار داشت، به ویژه شمشیر آهنین قطبی.
از یخچال طبیعی ساخته شده بود و از شمشیرهای فولادی تیزتر بود. شمشیر آهنین قطبی دارای هالهای یخی قوی بود، اما به عنوان یک عارضه جانبی، به آرامی کاربر را منجمد.
به خاطر همینم...
سوورترا از هالهای که از شمشیر ناشی میشد دور شد. متوجه شد هالهای که از شمشیر یو وون بیرون میآید، میتواند در واقع به او صدمه بزند.
فقط امیدوارم که قابل انجام باشه.
سوروترا، یک شیطان رده پایین بود. حالا که یو وون [چشمهای سوزان] را به دست آورده بود، بالاخره زمان شکست سوروترا فرا رسیده بود.
یو وون در حالی که شمشیر سوروترا به طرف او به حرکت بود، پا روی زمین مسطح گذاشت.
فووش!
شعلهای غول پیکر یو وون را فرا گرفت. به جای تلاش برای فرار از آن، شمشیر خود را به سمت آتش حرکت داد.
[ردای پیرومانسی یو وون در برابر شعلههای ویرانی سوروترا مقاومت کرد.]
[ردای پیرومانسی در برابر حملات آتش مقاوم بود.]
{چشمان سوزان در برابرشعلههای نابودی مقاومت کرد.]
[چشمان سوزان شعلههای نابودی را جذب کردند.]
این حملهای بود که سپر ضد جادو را خرد کرد و تا حدودی یو وون را کشت. با این حال، در مدت کوتاهی، همه چیز بسیار تغییر کرده بود.
[دمای بدن شما به سرعت در حال کاهش است.]
[تاثیر وضعیت مقاومت: سوختن.]
چشمان سوزان، لباس پرومانسی و شمشیر آهنین قطبی باعث شده بود یو وون توانایی بریدن شعلههای نابودی سوروترا را داشته باشد.
بریدن.
یو وون موفق شد راهی را در میان شعلههای آتش برای خود باز کند. یو وون با بالا پریدن به هوا، نزدیک به بدن سوروترا شد.
بریدن.
«آاااااه!!!»
سوروترا از شدت درد فریاد زد.
انجامش داد! به طور معمول، چنین شاهکاری غیرقابل تصور است زیرا نمیتوان به طور معمول زره آتشین سوروترا را سوراخ کرد، حتی با داشتن سطح بالا و قدرت مقدس زیاد هم ممکن نبود. اما یو وون به لطف قدرت شمشیر آهنین قطبی و کریستالهای یخی، موفق به انجام این کار شده بود.
«توووو...!»
شمشیر آهنین قطبی در برش دادن بسیار عالی بود. در مقابل اما، هالهی این شمشیر حتی کاربرش را هم به مرور منجمد میکرد.
خون داغ از زخم بدن سوروترا جاری شد.
فووش.
سوروترا عصبانی شد و بدنش آرام آرام سیاه شد. و از درون دست او، شعلهای جهنمی سیاه و قرمز به وجود آمد. آن شعلهی یاقوتی رنگ قطعاً یک تهدید بود.
باید ازش جاخالی بدم.
چشمهای یو وون به لطف قدرت [چشمان سوزان] قرمز رنگ شد. و در نگاه او، راهی ترسیم شد. او به طور غریزی میتوانست آن را احساس کند. آنجا جایی بود که باید به سمتش میرفت. این یکی از قدرتهای چشمان سوزان، «پیش بینی نبرد» بود.
[چشمای سوزان مسیر مناسب برای فرار از حملهی دشمن را ترسیم کردند.]
ووش.
بوم، ب-بوم!
شعلههای سیاه سوروترا شروع به سوزاندن آن منطقه کرد. شعلههای سیاه با آتش معمولی که تا چند لحظه قبل استفاده میشد متفاوت بود. این شعله ها به جای سوزاندن زمین، قادر به ذوب کامل آن بودند. این یکی از قدرتهای یک شیطان بود، توانایی فراخوانی آتش جهنم.
«کوووع!»
خوشبختانه یو وون توانست از سوختن توسط شعلههای سیاه اجتناب کند، اما نتوانست به طور کامل سالم بماند. او سعی کرد گرما را با شمشیر آهنین قطبی از بین ببرد، اما فایدهای نداشت. او هنوز آنقدر قوی نبود که بتواند با سوروترا بجنگد.
دوتا کریستال کافی نبود.
یو وون دو عدد دیگر کریستال یخی را از فهرست اموال خود بیرون آورد و آنها را قورت داد.
[دمای بدن شما به شدت کاهش مییابد.]
[اکنون تحت تأثیر این وضعیت قرار گرفته اید: سرمازدگی.]
هاله یخی "شمشیر آهنین قطبی" به تدریج بدن یو وون را فرا گرفت. علیرغم این واقعیت که او در حال سوختن از گرما بود، بدن او اکنون پر از هالهای یخی شده بود.
سوختن و سرمازدگی همزمان. یو وون تا به حال با انواع و اقسام موقعیت ها در برج روبرو شده بود، اما این اولین بار بود که چنین چیزی را تجربه میکرد.
من بیشتر از این دووم نمیارم.
قدرت یخ یک ضعف طبیعی برای آتش سوروترا بود، اما مشکل این بود که یو وون هنوز از نظر جسمی قادر به کنترل این حجم هاله یخی نبود.
باید این کارو سریع تموم کنم.
با این هالههای کاملا یخی، او میتوانست تا حدودی با شعلههای سوروترا مبارزه کند.
او در قلب و سینه خود احساس میکرد که یک یخزدگی بزرگ ایجاد شده است. یو وون که احساس میکرد از سرما خفه شده، نفس عمیقی کشید و به سختی توانست بخشی از هاله یخی درونش را بیرون دهد.
در حالی که نفس خود را بیرون میداد، شمشیر سوروترا روی او فرود آمد.
کرررش
شعلههای سیاه زمین را از هم جدا کردند.
یو وون بدن خود را پیچاند و از حمله فرار کرد. با دور شدن از محل آتش، یو وون به طرف سوروترا دوید.
بریدن
یو وون روی پاهای سوروترا پرید. وقتش در حال تمام شدن بود. او دیگر تحمل حفظ این وضعیت را نداشت.
[شمشیر مقدس]
بووووم، وووش!
شمشیر مقدس چند اینج به طول شمشیر آهنین قطبی اضافه کرد.
یو وون شمشیر خود را به سمت پای سوروترا با تمام قدرت حرکت داد.
بریدن.
یو وون برش تمیزی را بر پای سوروترا وارد کرد.
«آاااااه.»
سوروترا از شدت درد فریاد کشید. با از دست دادن یک پا، تعادل خود را از دست داد و روی زانو افتاد.
سوروترا در جستجوی یو وون، سر خود را سریع بلند کرد، اما قبل از اینکه بتواند او را پیدا کند...
وووم، وووم.
یک توپ سفید از یخ مستقیماً به صورت سوروترا آمد.
[انفجار مانا]
بووووم
ترککک
[انفجار مانا] که با قدرت "کریستال یخی" تقویت شده بود، ضربهای مستقیم به صورت سوروترا وارد کرد و سر شعله ور سوروترا در یک لحظه یخ زد. این باعث شد تعادل خود را از دست بدهد.
اما زیاد طولی نکشید.
فوش.
بار دیگر آتش از سر سوروترا بلند شد. سوروترا ممکن است در برابر یخ ضعف داشته باشد، اما تفاوت قدرت بین سوروترا و یو وون بسیار زیاد بود.
اما برای یو وون، برهم زدن تعادل سوروترا حتی برای یک لحظه بیش از حد کافی بود.
میتونم ببینمش.
با قدرت [چشمهای سوزان]، به نظر میرسید که جهان سرعت خود را کند کرده است. بدن تاب خورده سوروترا قطعاً بزرگ بود، اما صعود به آن غیرممکن نبود، بنابراین یو وون به بالای کمر سوروترا رفت.
سوروترا احساس کرد یو وون روی گردنش ایستاده، سرش را تکان داد.
«ای حرومزاده گستاخ! چطور جرات میکنی؟! تو یه حشرهای بیش نیستی که هنوز از برجم بالا نرفته.»
فووش.
شعلههای آتش در سراسر بدن سوروترا شروع شد. آنها [شعلههای نابودی] بودند. این آتشی بود که با آتش سیاه جهنم مخلوط شده بود، آتشی که این آموزش را از بین میبرد. و یو وون هنوز در سطحی نبود که بتواند این شعله ها را کنترل کند و یا با آن روبه رو شود.
[قدرت: یخ در برابر شعلههای نابودی سوروترا مقاومت میکند.]
[ردای پیروماسی در برابر شعلههای نابودی سوروترا مقاوم است.]
[چشمان سوزان در برابر شعلههای نابودی سوروترا مقاومت میکند.]
[چشمان سوزان جاذب شعلههای نابودی سوروترا است]
[شما نتوانستید در برابر شعلههای نابودی سوروترا مقاومت کنید.]
[وضعیت اثر: سوختگی به سطح 2 افزایش یافته است.]
[وضعیت اثر: سوختگی به سطح 3 افزایش یافته است]
[مقاومت شما در برابر آتش 1 درجه افزایش یافت.]
یو وون اقدامات متقابل متفاوتی را در برابر آتش سوروترا آماده کرده بود. با این حال، حتی با وجود تمام آن آمادگی ها، بدن او در حال سوختن بود. این قدرت نابودی آموزش سوم و تفاوت قدرت بین یو وون و سوروترا بود.
ولی...
«با این حال...»
یو وون موفق شد بالای سر سوروترا برود.
سوروترا فقط یک ضعف کشنده داشت.
«من کسیم که برنده میشم!»
یو وون «شمشیر فولادی قطبی» را در دستش چرخاند.
سوروترا بعد از اینکه متوجه شد یو وون موفق شده است که به بالای کمر او برود سرش را بلند کرد و فریاد زد: «ص-صبر کن!»
وششش ~ضربه شمشیر.
شمشیر یو وون در سر سوروترا فرو رفت و به آرامی هاله یخی شمشیر را در وجود او پخش کرد.
ترککک
خرد شدن
شمشیر آهنین قطبی که از یخ خالص ساخته شده بود، در سر سوروترا شکسته شد و شعلههای نابودی در بدنش خاموش شد.
و بعد...
[شما نابودی مراحل آموزشی را شکست دادید.]
[شما به یک دستاورد غیرقابل تصور رسیدید.]
[به دلیل دستیابی به یک دستاورد غیرممکن، محاسبه پاداش شما به تاخیر میافتد.]
{سطح شما افزایش یافت.]
[سطح شما افزایش یافت.]
در حالی که هوشیاری او از بین رفته بود، پیامهای شیرین همچنان در سرش میپیچید.
کتابهای تصادفی


