فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی

قسمت: 43

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 43 – تنوع وحشت

صفحه تریگرام به اندازه یک سیبل بزرگ بود. هنگامی که برنامه دوباره زنگ خورد، شیه‌چی درباره نحوه حمل آن نگران بود.

[پشتیبان در کوله پشتی مخصوص برنامه فعال شد. هنگامی که به استفاده از آن نیاز دارید، می‌توانید برنامه را باز کرده و روی کوله پشتی کلیک کنید تا آن را بیرون بیاورید.]

شیه‌چی متوجه شد که شمشیر لوون هم باید در چنین برنامه‌ای قرار گرفته باشد. با این حال، لوون آنقدر از آن در برنامه زامبی استفاده می‌کرد که حوصله گذاشتن آن در کوله پشتی را نداشت. شیه‌چی که در حال مرور موارد بود، سرش را بلند کرد و متوجه شد که یان‌جینگ با چشمانی بزرگ‌تر از زنگ برنزی مقابل او ایستاده است.

یان‌جینگ نگاه شیه‌چی را روی خود احساس کرد: " @*¥&…!!" «برادر، بیا اینجا!»

شیه‌چیه آنجا رفت و پرسید: «چی شده؟»

یان‌جینگ بازویش را به سوی او دراز کرد " #…@…¥" [ایمیل محافظت شده!] (من رو فورا بیدار کن، احساس می‌کنم دارم خواب می‌بینم!)

شیه‌چی: « .... »

یان‌جینگ سکوت شیه‌چی را احساس کرد و فورا تلفن خود را به او داد: “%@&!” (برادر، نگاه کن!)

این برنامه نشان می‌داد که یان‌جینگ وابستگی پائینی با زامبی‌ها داشته است.

[اثرات زامبی سطح پائین: حس بویایی برتر، درجه خاصی از رشد فیزیکی (عمدتا مقاومت در برابر ضرب و شتم)، توانایی حفظ نفس برای طولانی مدت و کند شدن متابولیسم اندام‌های داخلی و خون.]

شیه‌چی قبل از اینکه لبخند بزند، غافلگیر شد: «خوش شانسی که چنین فاجعه‌ای رخ داد.»

یان‌جینگ بطور تصادفی یک تبار زامبی سطح پائین را به دست آورده بود زیرا به یک زامبی زنده تبدیل شده بود. به نظر می‌رسید یان‌جینگ می‌خواهد بخندد اما به چشم‌های شیه‌چی برخورد و در پایان فریاد کشید.

“@……¥&!” (این به خاطر برادر شیه‌چیه!)

«هیچ ربطی به من نداره. تو خودت زنده موندی.» شیه‌چی ادامه داد: «ضد ضرب و شتم و نگه داشتن نفس طولانی مدت ... یه کم الان مثل لوون شدی.»

لوون احتمالا نسب نوعی ماهی را داشت. تبار زامبی یان‌جینگ از جهاتی شبیه لوون بود.

“@… ¥$?" (اگه این طور که میگی باشه! وقتی بیرون رفتم باید برادر لوون رو پیدا کنم تا پیشش خودنمایی کنم.)

شیه‌چی لبخندی زد، خواست تلفن را به یان‌جینگ برگرداند که نگاهش بی اختیار بالا رفت. دستش مکثی کرد و قیافه‌اش عجیب شد. با کمی ترحم در نگاهش پرسید: «قبلا باهاش موافقت کردی؟»

یان‌جینگ خشکش زد و به نشانه مثبت سر تکان داد: “#?” (بله، اشکالی داره؟)

شیه‌چی به کلماتی که به نظر می‌رسید از روی صفحه می‌پرند، نگاه کرد.

[عوارض زامبی سطح پائین: زشت‌تر شدن صورت، بدتر شدن بینایی، رشد شدید ناخن‌ها و دندان‌ها]

بدتر شدن بینایی و زشت شدن صورت هیچ تأثیری بر یان‌جینگ نداشت. بهرحال او ظاهری نسبتا معمولی داشت ... این عوارض جانبی بود. فقط او باید ناخن و دندان‌هایش را بیشتر کوتاه می‌کرد.

این کمی بی‌رحمانه بود و او خجالت می‌کشید بلافاصله چنین چیزی را به طرف مقابلش بگوید. فقط لبخندی زد و گفت: «هیچی.»

یان‌جینگ هم سری تکان داد.

در طول دوره تسویه حساب، در مدت زمانی که ارائه گزارش ارزیابی جامع بازیگر به تعویق افتاده بود، این دو نفر مختصرا با هم گفتگو کردند.

[جدول بازیگران زامبی‌های عاشق:

اولین بازیگر مرد: شیه‌چی، درجه اکتشاف طرح 93%، پاداش دریافتی 500 امتیاز.

کارهای تکمیل شده: گرفتن یک قرقاول، کسب 30 امتیاز،

انجام کار: تهیه پودر دندان برای نجات تائوئیست ژوان‌چنگ (مقام اول)، کسب 50 امتیاز،

مجموع طرفداران 15.102 (طرفداران کیفیت برتر منفی، حد تماشاگران 20.000 نفر)،

امتیاز کسب شده، 151 امتیاز

چالش موفق پایان دوم، کسب 300 امتیاز،

کسر 50 امتیاز برای خرید خدمات،

کسر 2 امتیاز برای خرید کتابچه راهنمای زبان زامبی و لباس زامبی،

مجموع امتیازات فعلی: 1.219 امتیاز.

دومین بازیگر مرد: لو ون، درجه اکتشاف طرح 37%، پاداش دریافتی 300 امتیاز،

کارهای تکمیل شده، گرفتن قرقاول، کسب 30امتیاز،

انجام کار: تهیه پودر دندان برای نجات تائوئیست ژوان‌چنگ (مقام دوم)، کسب 30 امتیاز،

مجموع طرفداران 3.977 نفر، امتیاز کسب شده، 37 امتیاز،

انصراف از پایان چالش دوم،

.....

مجموع امتیازات فعلی: 451 امتیاز

بازیگر سوم مرد: یان‌جینگ، درجه اکتشاف طرح 24%، پاداش دریافتی 100 امتیاز،

کارهای تکمیل شده: گرفتن یک قرقاول، کسب 30 امتیاز،

انجام کار: تهیه پودر دندان برای نجات تائوئیست ژوان‌چنگ (مقام سوم)، کسب 10 امتیاز،

موفق در پایان دادن چالش دوم، امتیاز کسب شده 300 امتیاز،

مجموع طرفداران 1/192 نفر، جمع امتیازات 19 امتیاز،

مجموع امتیازات فعلی: 461 امتیاز.

بازیگران مرده: یوشیومینگ، ژوتانگ و ....]

[با تشکر از بازیگران برای بازی آن‌ها، جوایز بلافاصله توسط برنامه توزیع خواهد شد. لطفا بررسی کنید.]

......................

خارج از فیلم ترسناک، صفحه بزرگ نمایش دوباره روشن شد و ارزیابی جامع به وضوح برای تماشاگران نمایش داده شد. پرتره هر شخصیت در جلو و امتیازات او پشت سرش قرار داشت.

«1219؟ اون واقعا یه تازه وارده؟ توی فیلم زامبی کمتر از 1000 امتیاز به دست آورده، یعنی اولش بیشتر از 200 امتیاز داشته! اون حداکثر 2 تا فیلم بازی کرده!»

«لعنت. یه تازه کار یه فیلم با کیفیت منفی بازی کرده و حالا بیش از 1000 امتیاز داره؟ یه کمباین جمع آوری امتیازه! تا به حال چیزی به این شدت نشنیده بودم ...»

روحی که یک قلب پوشیده بود گفت: «فراز و نشیب‌ها، قلب کوچولوی من رو می‌ترسونه.»

یک روح با هیجان گفت: «اون باید بتونه به جمع 10 نفر برتر لیست تازه واردا برسه، درسته؟ یادمه که خط قطعش 800 یا 900 بود. نمیدونم میتونه تو جمع 5 نفر برتر تیم قرار بگیره یا نه.»

«در این صورت حتما برای رفتن به جُنگ وحشت دعوت میشه؟»

«حتما. فقط بستگی داره بخواد بره یا نه. من نمایش متنوعش رو دوست دارم. دیدن رقابت بین تازه واردا خیلی جالبه!»

«اون باید بره. میشه دید که اون کمبود امتیاز داره و جوایز نمایش تنوع واقعا سخاوتمندانه هستند.»

«اوه، من واقعا منتظرش هستم. این بخشی که بیش از همه منتظرش هستم. واقعا دوستش دارم!»

«باهاش بمون، باهاش بمون!»

«ممکنه لوونم بتونه به جنگ وحشت بره؟ با این حال فکر کنم تو رده پائینی قرار بگیره.»

«آخرین کسایی که تو رده پائین بودند، نمردند؟»

«نمیدونم موضوع این قسمت جنگ وحشت چیه.»

«فکر میکنید اون آیتمی هم گرفته؟»

«نمیدونم ... فکر نمیکنم. اگه یه تازه کار باشه واقعا شانس آورده، چطور ممکنه پشت سر هم دوتا آیتم به دست بیاره؟ این جوری بقیه هم میتونند زندگی کنند؟»

پس از ارزیابی جامع افراد، زمان آن فرا رسید که کیفیت فیلم ترسناک دوباره تعریف شود.

«فکر میکنی این فیلم قابل ارتقا باشه؟»

شبحی که کمی تجربه داشت، شرح داد: «قطعا نه. ارتقا یه فیلم بنفش مشکله. ارتقا مشکله آخه تو خود فیلم مشکل وجود داره. فقط به خاطر بازیگر، کیفیت فیلم نمیتونه تغییر کنه.»

شبح سر تکان داد: «آره.»

شبح باتجربه گفت: «با این حال، رنگ این کارت قطعا تیره‌تر میشه. روی سرم شرط می‌بندم ...»

در صفحه بزرگ، کارت بنفش عاشقان زامبی در اطراف نچرخید اما به گوشه راست سمت بالا پرواز کرد.

مزایا بر کیفیت منفی و کیفیت فیلم‌های ترسناک، باتوجه به امتیازات اضافی جمع شده، کیفت را دوباره بازتعریف می‌کند. اگر جلوه‌های فیلمبرداری بهتر از حد انتظار بود، رنگ کارت، تیره‌تر و عمیق‌تر می‌شد. فقط یکبار واقعا عمیق شده و تغییر کیفی رخ داده و کیفیت بهبود می‌یابد. البته اگر بازیگران ضعیف عمل کنند، رنگ کارت روشن‌تر شده و اگر خیلی سبک باشد، درجه آن کاهش می‌یافت.

صفحه نمایش شروع به پخش مجدد کرد. با پیشرفت عملکرد شیه‌چی، رنگ کارت کمی تیره‌تر شد.

سرقت زامبی، ضدحمله به یوشیومینگ و ژوتانگ، شکستن توهم و قطع دست‌ها و پالایش زامبی زنده، همه و همه باعث شد رنگ کارت کمی تیره‌تر شود. هنگامی که به انتها رسید، کارت به وضوح عمیق‌تر شده بود. سرانجام هنگامی که شیه‌چی شکسته شده و تغییر شکل داد، رنگ کارت به رنگ بنفش تیره تبدیل شد.

«بنفش روشن تا بنفش عمیق! دیگه چی؟»

«خدای من، بعد از بررسی، عملکردهای زیادی پیدا کردم ...»

«هنوز وقتی زامبی‌ها رو دزدید یادمه ...»

«زود باش!»

پس از پخش مجدد طرح، رنگ کارت در نهایت بنفش باقی ماند. رنگ آن بنفش عمیقی بود که تقریبا به سیاه می‌زد.

«چه دردی. بازیگرا تمام تلاش‌شون رو کردند اما خود فیلم محدودیت داره. راهی نیست.»

«این از بین رفتن استعدادهای بزرگه.»

«این سال‌های اولیه یه امپراطور فیلمه. اون دیر اومد، کارگزارش اون رو اذیت کرد. ببین، اگه من کارگزارش بودم، موقع دومین فیلمش پیام می‌دادم و می‌گفتم اون رو وارد نکنید. اون وقت اینقدر خطرناک نمیشد که خودش به خاطرش بمیره.»

«تو نباید این حرف رو بزنی. چون کارگزار اون این حرف رو نزده ما تونستیم چنین صحنه‌هایی رو ببینیم.»

یک سر روح گفت: «در واقع اگه نیم سال اینجا بمونید، می فهمید که فتح پایان دوم به سادگی برش سبزیجات نیست. پایان دوم میتونه مخصوص بازیگرای حرفه‌ای باشه.»

او قبل از ادامه بحث، مکث کوتاهی کرد و گفت: «من خیلی خوب به موضوع فکر کردم. زامبی‌های عاشق2: قرض گرفتن قوانین. اولش که شیه‌چی، زامبی تحت تسلط تائوئیست و تیمش رو شکست داد و هوای‌آئو رو ترک کردند. با این حال، هنوزم وحشت تموم نشده بود. در واقع زامبی دوباره بلند شد! این بار اگه شیه‌چی جلو نمی‌رفت شهر هوای‌آئو تبدیل به جهنم می‌شد. چندین کشیش تائوئیست وارد شدند و به اونا گفته شد که فقط قدرت 5 عنصر میتونه زامبی رو شکست بده. باید چیکار کنند...»

«هاهاهاها، اینجای طرح خیلی جالبه! کل فیلم به خاطر نحوه جمع‌آوری قدرت 5 عنصر تمرکز داشت. به احتمال زیاد! تو خیلی خوبی.»

«منم درباره‌ش فکر کردم. پایانش یه اشتباه بزرگ نبود؟ فیلم کامله و قطعا نیازی به دنباله هم نداره. این پایان خیلی جالب‌تر و باحال‌تر از پایان فرضی اونه. ریتمش سریعه و کجا میشه یه نفر رو دید که 4 عنصر رو قرض بگیره؟»

«آخرش اینه که ارزش پولی رو که دادیم داشت!»

«بله، من عاشق بابا شیه‌چی هستم. من پولم رو پس‌انداز میکنم تا بتونم کارهاش رو دنبال کنم.»

در زیر کارت بنفش تیره، خطی از شخصیت‌های سیاه وجود داشت: زامبی‌های عاشق بنفش، مزایای این فیلم از کیفیت منفی آن بیشتر است.

مزایا: اجرای عالی بازیگران شیه‌چی، لوون و یان‌جینگ. چالش غیرمنتظره موفق پایان دوم. یک سرویس نسبتا خوب، جابجایی‌های بسیار، یک پایان دوگانه مناسب برای موضوع فیلم‌های زامبی و یک پایان خوش.

معایب: پیشرفت بسیار سخت طرح، سختی شرایط، غیردوستانه بودن بازیگران، زمان بسیار طولانی و بی حوصله شدن تماشاگران.

شیه‌چی پس از تائید خروج از زامبی‌های عاشق به خانه‌اش بازگشت. او ابتدا رابط را باز کرد تا ببیند آیا بدن شیه‌شینگ‌لان به خوبی ساخته شده است یا خیر.

رابط کاربری نشان می‌دادکه هنوز در حال تولید است. کمی ناامید شد، قصد داشت چیزهای دیگری را مرور کند، اما متوجه نوار زرد پیشرفت شد.

[نوار پیشرفت تولید: 60% ...]

شیه‌چی برای لحظه‌ای حیرت زده شد و بعد چشمانش درخشید. او بلافاصله کامپیوتر را روشن کرد و دید که 29ام جولای است.

او تصویر مدل را در 16ام ژانویه ارسال کرده بود و تا به حال 12 روز گذشته بود. نوار پیشرفت بعد از 12 روز به 60 درصد رسیده و روز اول 5 درصد بود. این یعنی تا زمان کامل شدن بدن برادرش تنها باید 8 روز صبر می‌کرد.

8 روز، اگر عجله می‌کرد می‌توانست قبل از ورود به فیلم بعدی آن را ببیند. یا اگر صبر می‌کرد باید منتظر می‌ماند تا فیلم بعدی به پایان برسد.

شیه‌چی لبخندی زد، تراشه‌ای را که آسمان‌ها از او جدا کرده بودند بیرون آورد، کشویی را باز کرد و آن را داخل آن انداخت. او مقداری آب ریخت و به کمد تکیه داد. در حالی که آب می‌نوشید، پنل اطلاعات شخصی را مرور کرد.

او در حال حاضر 19هزار طرفدار و بیش از 1200 امتیاز داشت.

در رابط عنوان، عنوان اصلی او، بازیگر ناشناس فیلم شبح بود. رنگ سبز حالا به آبی روشن تغییر کرده بود که نشان دهنده استعداد جدید و باهوش بود.

ارزیابی زیر آن این بود: شما در فیلم‌های ارواح و زامبی شرکت کرده‌اید. شما تمایل به توسعه به عنوان یک همه جانبه دارید. تعداد طرفداران شما در بین همان دسته بازیگران بهترین است و شما بسیار جذاب هستید. طرفداران شما نسبتا وفادار و شهرت شما در حال گسترش است. با این حال، تعداد مخاطبانی که شما را می‌شناسند هنوز محدود است. شاهکارهای شما عبارتند از: فیلم روحی شبحی در لباس قرمز، فیلم زامبی‌های عاشق.

در زیر آن یک ارزیابی کوچک بود. [کیفیت فیلم ترسناکی که ابتدا برای شما باز شد: خشن (سبز) و تیغه (آبی). تبریک. با توجه به ارتقا عنوان فیلم، کیفیت فیلم‌های ترسناکی که می‌توانید در آن‌ها بازی کنید عبارتند از: خشن (سبز)، ملایم (آبی)، مزایا بیشتر از معایب (بنفش).

شیه‌چی ابرویش را بالا انداخت. پیش از این ژوتانگ استثنا قائل شده و او را به یک فیلم منفی مزیت برتر فرستاده بود. حالا او این اختیار را داشت که خودش وارد آن شود. او می‌توانست بیش از 500 امتیاز در یک فیلم منفی کسب کند و کارایی کسب امتیاز خود را تا حد زیادی افزایش دهد.

انگشتان باریک شیه‌چی تکان خورد و ستون قابل گسترش پشت عنوان را باز کرد.

[رتبه فعلی شما اکنون 7.834 است. 3.458 بازیگر با عنوان مشابه وجود دارند.]

رتبه قبلی او 18.277 بود اما حالا بیش از 10.000 بهبود پیدا کرده بود. هرچه رتبه پائین‌تر باشد، صعود راحت‌تر بود. زیرا یک صفر می‌توانست تفاوت زیادی بین افراد ایجاد کند. اما هرچه رتبه بالاتر می‌رفت، صعود دشوارتر می‌شد. زیرا کسانی که جلوی رویش بودند امتیاز زیادی داشتند.

پس از صعود رتبه‌بندی، صعود او احتمالا کند و کندتر می‌شد.

باید موضوع کارگزار را هم مورد بررسی قرار می‌داد اما در حال حاضر او کمی گرسنه بود. در یخچال را باز کرد. دید که پر از غذاست و با خوشحالی خندید. او قبلا با غذاهای آماده زندگی می‌کرد. اما چطور ممکن بود شیه‌شینگ‌لان به او اجازه دهد که غذاهای کس دیگری را بخورد؟ شاید مضطرب بود اما در نهایت شروع به آشپزی برای او کرده بود.

قبلا وقتی به مدرسه می‌رفت و تنها زندگی می‌کرد، در یخچال همیشه فقط نوشابه و شراب وجود داشت. او دوست نداشت خاله آشپز را دعوت کند، زیرا همیشه احساس می‌کرد که به فضای خصوصی‌اش تجاوز می‌شود. بعدا شیه‌شینگ‌لان واقعا ترسید. او کفگیر را برداشت و دیگر آن را زمین نگذاشت.

این هم نتیجه اقدامات شیه‌شینگ‌لان بود. آن‌هایی که در یخچال بودند، خراب بودند، اما چیزهایی که در فریزر بودند هنوز قابل خوردن بودند.

در واقع او نیازی به غذا خوردن در حالت روحی خود نداشت اما احساس گرسنگی را داشت. شیه‌چی کیسه‌هایی را که دوست داشت بخورد از فریزر بیرون آورد و با لحنی بسیار عادی صحبت کرد.

«برادر، من گرسنمه.»

شیه‌شینگ‌لان گرم پاسخ داد: «برات یه چیزی می‌پزم. یه کم صبر کن.»

شیه‌چی خندید: «باشه.»

کتاب‌های تصادفی