اپ بازیگر فیلمهای ماورأطبیعی
قسمت: 148
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۴۶ ده معبد
«۳۳۰۰ امتیاز!»
«کاملا...»
«یادمه سه ماه پیش به چی چی افتخار میکردم که تو یه فیلم ۲۰۰ امتیاز گرفته. الان من... من به ۳۳۰۰ راضی نیستم. از اسراف به صرفه جویی رسیدن واقعا سخته.»
«نمیدونم آرزوی خدا چی چقدره ولی امیدوارم یه آرزوی ۷۰_۸۰۰۰۰ امتیازی داشته باشه تا بتونم به تماشای فیلماش ادامه بدم. آه خیلی از خدایان مرد من به واقعیت بر می گردن. خدای چی نرو . من هنوز هم میخوام ببینم که برادر لن بیرون میاد و اون زوج عاشق دوست داشتنی...»
تماشاگران ارواح در حال زمزمه بودند در حالی که روی پرده، ارزیابی جامع بازیگران ادامه داشت.
[بازیگر نقش دوم مرد: رنزه ، رده کاوش توطئه ۲۹ درصد، ۱۰۰۰ امتیاز پاداش میگیرد.]
در مجموع ۵۴۳۳ طرفدار. گرد شده تا ۵۴ امتیاز.
مجموع: ۱۰۵۴ امتیاز.
بازیگر نقش سوم زن: یی شیائوشیائو ، رده اکتشاف توطئه ۲۳٪، ۵۰۰ امتیاز پاداش داده شده است.
در مجموع ۸۹۱۱ طرفدار. گرد شده تا ۸۹ امتیاز.
مجموع: ۵۸۹ امتیاز.
بازیگران مرده: یی هسونگ، یوان یه (یو یائو)، شیهیانگ و غیره]
گزارش ارزیابی به پایان رسید و لیست بازیگران مرده هیجان انگیز بود. حضار سکوت کردند. بعد از مدتها روحی آهی کشید. «من هیچوقت فکر نمی کردم اسم یو یائو توی لیست مرگ ظاهر بشه.»
چندین روح زن جوان به دلیل این سخنان دوباره شروع به گریه کردند. یو یائو خوش تیپ بود و شخصیت قوی داشت. علاوه بر این، او استعداد شگفت انگیزی در کنترل ارواح و وسایل رعد و برق داشت. ارواح زیادی بودند که او را دوست داشتند، بنابراین میتوان تصور کرد که خبر مرگ یو یائو چه حسی را به همراه خواهد داشت.
«شیهچی پا روی یو یائو گذاشت و بالا رفت. داغ واقعی اینه و اون مطمئنا محبوب میشه.»
«حتی شن یی هم توی اون زمان این کار رو انجام نداد. نمیدونم امپراطور فیلم الان حس بحران داره یا نه هاهاها. از لحاظ تئوری، شیهچی الان می تونه با امپراتور فیلم فیلمهای قرمز فیلمبرداری داشته باشه. هاه، اون واقعاً سریع صعود می کنه.»
«مگه اونا خانواده نیستن؟ چه بحرانی؟ بطری آبی کوچیک شیه چی رو فراموش کردید ؟ شیهچی یه نسل دوم واقعیه.»
«اگه چند صد سکه کم نداشتم همین الان میرفتم فیلمی که پدر شن یی داره میسازه رو ببینم! دوس+ت دخترم به من پیام داد که بهنظر خوبه و خیلی هیجان انگیزه.»
«فقط پنج یا شش ساعت طول کشید تا این فیلم تموم بشه. شاید خوب بهنظر میرسید اما همیشه احساس میکنم که پولم رو از دست دادم.»
«پس شیهچی می تونه دمه معبد رو ببینه؟»
«ها؟ اگه بهش اشاره نمیکردی فراموشش میکردم. رویداد توریستی ضعیف برنامه هاهاهاها.»
پس از ارزیابی همه جانبه این بازیگر، کارت «بیمارستان» دوباره روی پرده سینما ظاهر شد. این بار کارت قرمز خیره کننده یک معرفی مفصل داشت: کارت قرمز 'بیمارستان'. کیفیت آن کمیاب است.
مزایا: بازی درخشان بازیگر اصلی، ترکیب نامهای بزرگ، ریتم روشن، بدون نکات خسته کننده، فضای بدیع و فوق العاده و موضوعی منحصر به فرد.
معایب: خدمات آن عمومی است، مناظر کمی یکنواخت است، عدم وجود نوآوری به شکل وحشت.
صفحه سیاه شد و چند خط به دنبالش آمد.
«این فیلم در سه لیست گنجانده شده است: فیلمهای فکری، فیلمهای خارق العاده ای که باید ببینید و بازیگرانی که امسال دیوانهشان هستیم.
جوایز لیستها به تلفنهای همراه بازیگران مربوطه توزیع شده است.»
«فیلم بیمارستان رسما تمام شد. ممنون از تماشای فیلم و مشتاقانه منتظر دیدار مجدد شما هستم.»
«مراسم یادبودی برای یو یائو و یی هسونگ برگزار خواهد شد. علاقه مندان میتوانند برای یافتن اطلاعات مربوطه به برنامه وارد شوند.»
«ما برای سقوط ستارگان متاسفیم، اما لطفا باور کنید که ستارههای درخشانتر طلوع خواهند کرد. این برنامه هرگز شما را ناامید نخواهد کرد.»
لحظه ای که شیهچی به محل سکونت خود رسید، اطلاعیه دریافت امتیازات صادر شده را دریافت کرد.
یک لیست فیلم ۱۰۰ امتیاز و سه لیست فیلم به او ۳۰۰ امتیاز داده است. مجموع امتیازات او ۸۷۱۵ بود اما قبلاً ۳۰۰ امتیاز برای باز کردن استعداد خود مصرف کرده بود. بنابراین امتیاز واقعی وی ۸۴۱۵ امتیاز بوده است. حالا که امتیازهای جایزه به لیستها اضافه شده بود، او ۸۷۱۵ امتیاز داشت.
شیهچی انتظار نداشت که یک فیلم قرمز این همه امتیاز بدهد. او در واقع ۳۳۰۰ امتیاز گرفته بود. حالا او تنها ۱۲۸۵ امتیاز تا رسیدن به آرزویش فاصله داشت. تا زمانی که او بطور پیوسته بازی میکرد، میتوانست یک فیلم نارنجی فیلمبرداری کند تا این تعداد را به دست آورد.
ابروی شیهچی شل شد و به آرامی پایین امد.
رابط عنوان را باز کرد و آن را اسکن کرد. عنوان او به «رده دوم ه+ات سرچ» تبدیل شده بود و عنوان او یک رنگ طلایی درخشان بود. شیهچی الگوی خاصی را کشف کرده بود. بازیگران رده دوم و سوم همچنان بر فیلمهای نارنجی تسلط داشتند، با مقدار کمی فیلم قرمز، رنگ اصلی آنها طلایی شبیه به نارنجی بود.
عنوان تا حدی نشان دهنده کیفیت فیلمهایی بود که بازیگر در این مرحله فیلمبرداری میکرد. بنابراین عناوین رده اول و بالاتر باید قرمز باشند. این به این دلیل بود که معمولاً فیلمهای رده اول و بالاتر فقط فیلمهای نارنجی اوج و با کیفیت بالاتر را میگرفتند.
بعد از عنوان یک خط کوچک از کلمات وجود داشت: وقتی یک فیلم قرمز دیگر با موفقیت فیلم برداری شد، عنوان شما به "موفقیت رده اول" ارتقا مییابد. پایینترین آستانه برای تبدیل شدن به یک امپراتور سینما: یک فیلم سیاه و یک فیلم قرمز.
شیهچی میدانست. یک بازیگر رده اول دو فیلم قرمز و یک امپراطور فیلم، یک فیلم قرمز و یک فیلم سیاه داشت. به عبارت دیگر، امپراطور فیلم باید یک فیلم سیاه داشته باشد.
شیهچی از رابط خارج شد و با استفاده از کادر جستجو بهطور اتفاقی جستجو کرد. او متوجه شد که بسیاری از اطلاعاتی که قبلاً اجازه جستجوی آن را نداشت برای او باز شده است. به عنوان مثال، کیفیت فیلم ها، فیلمهای کمیاب قرمز و فیلمهای سیاه کلاسیک.
به عبارت دیگر، فیلمهای موجود در برنامه به شش رده تقسیم شدند. کمترین کیفیت خشن سبز بود و پس از آن یک فیلم آبی ساده، جوانب مثبت بیشتر از معایب فیلم بنفش، فیلم نارنجی فوق العاده، فیلم قرمز کمیاب و در نهایت فیلمهای سیاه کلاسیک بود.
در میان آنها، یک فیلم سیاه تنها میتواند از یک فیلم قرمز ارتقا یابد.
شیهچی مشتاقانه جستجو کرد.
ارزیابی تحت عنوان او نیز به همراه تغییر عنوانش به روز شده بود: با وجود اینکه فیلمهای کمی گرفته اید، اما آثار شما از کیفیت بالایی برخوردار هستند. شما در هر فیلم تاثیر بسیار عمیقی بر جای گذاشته اید. شما مترادف با فیلمهای خوب هستید و نام شما تضمین کیفیت است. فیلمهای بیشتری مایلند در فیلم های خود برای شما جا باز کنند. میزان حفظ طرفدار شما بسیار بالا و سرعت رشد آن بسیار سریع است. شهرت شما به رده دوم رسیده است و بسیار محبوب هستید. جهت گیری شما هم خوب است و هم بد. نوع فیلم ترسناکی که برای فیلمبرداری آن مناسب هستید: تقریباً همه. آیتمهای شما: یک قرمز و دو نارنجی.
ارزیابی جامع: آینده متعلق به شماست و چشم اندازهای شما روشن است.
آثار نماینده شما عبارتند از: روح در لباس قرمز، عاشقان زامبی، خانه خالی از سکنه ۱۵۵۲، جهنم زندگی و بیمارستان، که در همه آنها بدون استثنا شخصیت اول مرد هستید. شما در ورایتی شو جنگ وحشت هم شرکت کردید و مقام اول را کسب کردید.
در زیر ارزیابی یک خط کلمات کوچک وجود داشت: تبریک. از آنجایی که فیلم ترسناک با کیفیت قرمز متوسط را با موفقیت فیلمبرداری کرده اید ، انواع فیلمهای ترسناک با کیفیت قرمز برای شما باز است.
شیهچی اسکن تقریبی را به پایان رساند و به ۱۰ رتبه برتر نگاه کرد. فقط یک اسم تغییر کرده بود.
شیهچی همیشه عالی بود. دفعه قبل فقط نگاهی کوتاه انداخت اما نام ۱۰ بازیگر برتر را حفظ کرده بود. او به یاد آورد که رتبه هفتم... یو یائو رفته بود. شیهچی به یاد آورد که در لیست مرگ، یک یادداشت پرانتز بعد از نام یوان یه وجود داشت که روی آن یو یائو نوشته شده بود. یوان یه در اوج بود.
چهره ی شیهچی در هم فرو رفت. بنابراین یک پت بیسر و صدا به ۱۰ نفر برتر صعود کرده بود. آیا در بین این ۱۰ نفر پت دیگری وجود خواهند داشت؟ اگر بله، تعداد آنها چقدر است؟
او نمیدانست که شن یی در حال حاضر چگونه است. شنیی ۱۰ روز قبل از او وارد فیلمبرداری فیلم ترسناک شده بود. اگر فیلم طولانی نبود، باید در وسط یا نزدیک پایان فیلم باشد. طبق عقل، حداکثر چند روز بیشتر طول میکشد.
طرح خود شیهچی ساده بود. پس از دوره استراحتش، او بلافاصله به فیلمبرداری فیلم بعدی میپیوندد. هر دو فیلم با کیفیت نارنجی یا قرمز قابل قبول بودند. اختلاف کمتر از ۱۳۰۰ بود. بطور تئوری یک فیلم نارنجی کافی بود. با این حال، قرمز امنتر بود. میخواست یکدفعه تمامش کند.
دعوتنامه تماس تصویری یان جینگ دریافت شد. شیهچی آن را تایید کرد و سپس بلافاصله گوشی را از گوشش دور کرد.
«برادر شیه! یو یائو!! یه بازیگر رده یک!» یان جینگ در ویدیو بسیار هیجان زده بود. «من نماینده یه رده دوم هستم که میتونه یه بازیگر اوج رو بکشه!»
شیهچی مخفیانه از آینده نگری خود تشکر کرد. تلفنش را تنظیم کرد و در حالی که به حرف های مسلسل وار یان جینگ گوش میداد، به آرامی چای درست کرد.
همانطور که او در حالی که فنجان چای را در دست گرفته بود، برگشت و برای شنیدن نزدیک شد، چهره یان جینگ از قبل مخدوش و پشیمان شده بود. بهنظر میرسید که صحبت کردن او با خودش به مرحله بعدی رسیده است. «رده دوم! چرا جواب نمیدی! من کسی رو ندارم که شادیم رو باهاش تقسیم کنم!»
«من فقط برای به دست آوردن برادرم اینجا هستم.» شیه چی گفت:«به محض تموم شدن فیلم بعدی میرم.»
نزدیک بود یان جینگ پوزخند بزند و برای او خوشحال شود. بعد شنید که شیهچی میرود و پشیمان شد تا زمانی که دندانهایش دردناک شد. «برادر شی، نمی تونی فقط عشق رو توی سرت داشته باشی! به دست آوردن برادرت مهمه اما امپراطور فیلم بودن هم مهمه! امپراطور فیلم! گوش کن، چقدر سرکشه! چقدر منحصر به فرده!»
شیهچی خندید. «من از بچگی این چیزای پر زرق و برق رو دوست نداشتم.»
«...باشه.» یان جینگ با حالتی عصبانی سرش را پایین انداخت.
شیهچی شروع به صحبت در مورد تجارت کرد. «بهم کمک کن به فیلمهای نارنجی با کیفیت کمی بالاتر و فیلمهای قرمز مناسب رسیدگی کنم.»
یان جینگ بلافاصله جدی شد. «باشه.»
پس از مدتها فیلم برداری، شیهچی کمی خسته بود و نیاز به استراحت داشت. او گفت: «اگه دیگه چیزی نیست تلفن رو قطع میکنم...»
یان جینگ ناگهان تکان خورد و حرفش را قطع کرد. «صبر کن واقعا یه چیزی هست!»
«بگو.»
«فقط... برنامه دارای یه رویداد گردشگریه که هر ماه یه بار برگزار میشه. بازیگرای رده سوم و بالاتر ارتقا یافته میتونن برن. لحظه ای که ارتقاء پیدا کردی و واجد شرایط شدی، من یه دعوتنامه دریافت کردم.»
«چی هست؟» شیهچی کمی متحیر بود.
رویداد گردشگری؟ یان جینگ در مورد آن فکر کرد و بهنظر میرسید که توضیح مناسبی پیدا کرده است. چشمانش ناگهان روشن شد. «می تونی اون رو به عنوان تیم سازی برای بازیگرای رده سوم و بالاتر در نظر بگیری.»
شیهچی: «......»
یان جینگ به او گفت: «بهش میگن ده معبد. نمیدونم چیه. شاید سالنی باشه که مجسمههای زیادی داره. بستگی به خودت داره که بخوای بری یا نه. خیلی مهم نیست و داوطلبانه است.»
شیهچی تعجب کرد: «چه زمانیه؟»
«دو روز بعد.»
شیهچی به این فکر کرد که در طول دوره استراحت چقدر بیکار بود و پاسخ داد: «من میرم.»
«بله، برات گزارشش رو میدم .»
کتابهای تصادفی
