فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

صاعقه تنها راه است

قسمت: 150

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۱۵۰ - ۱۵۰ – مبارزه با سرخ

بـــام!

رِد با انفجار با سرعتی باورنکردنی به جلو حرکت کرد. گراویس زمانی برای واکنش دادن نداشت و فقط جای خالی داد.

رِد حمله رو از دست داد و غافلگیر شد. اون مطمئن بود که سرعتش به اندازه‌ای هست که گراویس فرصتی برای واکنش دادن به حملش نداشته باشه. رِد فقط اندکی قبل از رسیدن به گراویس، شمشیرش رو برای ضربه زدن به سر گراویس ،بالا برد. منطقا گراویس نباید به این سرعت به حمله واکنش نشون میداد.

گراویس چگونه تونسته بود طفره بره؟ برای اولین بار پس از مدت ها، گراویس مجبور شده بود دوباره از تکنیک پیش فرار خودش استفاده کنه. آخرین باری که از این تکنیک استفاده کرده بود زمانی بود که با جانورای شیطانی مبارزه کرده بود.اون موقع زمان تهذیب قلمروی قبلیش بود! در اون زمان، جانورای شیطانی براش سریع تر از این ها بودن که بتونه به حملاتشون واکنش نشون بده، بنابراین باید حملات اونها رو پیش‌بینی میکرد. با این حال، حتی اگه یک اشتباه میکرد،در کمترین حالت، به شدت اسیب میدید .

گراویس از غافلگیری حریفش به نفع خودش استفاده کرد و ۵۰ درصد انرژیش رو برای تقویت حمله قرار داد. گراویس اگه فقط از قدرت بدنیش استفاده می‌کرد ،هرگز نمی‌تونست دفاع رِد رو از بین ببره.

کلنک!

رِد ضربه رو با دست آزادش متوقف کرد و از یک انفجار آتش در داخل دست دیگش استفاده کرد تا حمله رو ضعیف کنه. به طور معمول، اگه می‌خواست جلوی چنین حمله‌ای رو بگیره، باید حدود ۲۰ درصد از ذخایر انرژیش رو استفاده می‌کرد. مسدود کردن یک حمله فیزیکی که با کمک یک عنصر تقویت شده، به کمک دست ،انرژی بیشتری نسبت به استفاده از چنین حمله‌ای در حالت عادی می‌برد. با این حال، با این انفجار کوچیک، اون فقط از ۵٪ انرژی استفاده کرد.سرعت شمشیر کمی کمتر شد و با دستش برخورد کرد، اما در اثر برخورد، حمله فقط باعث ضربه ی کمی به پوستش شد.

گروایس نتیجه گرفت- وحشتناکه-. رِد با استفاده از روش مبتکرانه انفجار در دستش تونسته بود با انرژی کمتر از حد نیاز، جلوی حمله اون رو بگیره. به این ترتیب گراویس ۵۰ درصد از انرژیش، ولی رد فقط کمی بیشتر از ۵ درصد انرژیش رو مصرف کرده بود. گراویس کاملاً برتریشو از دست داده بود.

رد با تمام قدرت شمشیر رو گرفت و رهاش نکرد. رِد پوزخندی زد. گراویس اسلحه اش رو از دست داده بود!

وززز!

اما گراویس اینطور حریفی بود ؟ او به سرعت با صاعقش برای دست رد مزاحمت ایجاد کرد و باعث شد شمشیر خودش رو دوباره بدست بیاره. صاعقه این توانایی رو داشت که حریف رو کمی بیهوش کنه. البته اگه حریف بدن قوی‌ای میداشت، بیهوش نمی‌شد. با این حال، حتی با یک بدن قوی، اسیب کمی به جا میزاشت.

چشمای رِد ازاینکه شمشیر بدون کنترلش از دستش ازاد شده بود،گشاد شدن ،چشم هاش رو در هم کشید. مغز گراویس از شدت اینکه باید همه ی شرایط رو در یک ثانیه درنظر میگرفت داغ شده بود.اون باید تمام موقعیت نبرد رو در یک چشم به هم زدن درک می‌کرد تا به درستی از ضربات حریفش ، جای خالی بده. درهمین حین گراویس خم شد.

سوووش!

شمشیر به سختی از بالای سرش رد شد و مقداری از موهاش رو کوتاه کرد. گراویس به سرعت از ۴۵ درصد دیگه انرژیش برای حمله به بازوی رِد استفاده کرد. سرعت بدن رِد از بدن گراویس بیشتر بود، بنابراین در مقایسه با گراویس، رِد توانایی واکنش به حملات گراویس رو داشت. به این ترتیب، اون ایندفعه با کمک یک انفجار کوچیک،شمشیر رو دوباره گرفت.

جیرینگ بووم!!

شمشیر گراویس به عمق دست رِد رفت و صاعقه منفجر شد و نیمه جلویی دست رد رو منفجر کرد. چشمان رِد گرد شد و سریع به عقب پرید و حواسش رو به گراویس داد. چرا حمله این بار برخلاف بار قبلی جواب داده بود؟ دلیلش این بود که رِد در واقع تجربه جنگیدن خیلی زیادی داشت.

یک فرد بی‌تجربه دوباره همون مقدار انرژی قبل رو مصرف می‌کرد، اما رِد مطمئن بود که گراویس دیگه از همون مقدار انرژی استفاده نمیکنه. رِد چیزهای زیادی در مورد انرژی می‌دونست و حدس می‌زد که قبل ازاین گراویس ۵۰ درصد انرژیش رو برای آسیب رسوندن بهش مصرف کرده. به همین دلیل اگه گراویس دوباره همین مقدار انرژی استفاده میکرد ، انرژیش کاملا تمام می‌شد. بله، او ممکن بود اینطوری بتونه جلوی دستش رو قطع کنه، اما برای باقیِ جنگ توانشو از دست میداد. گراویس قطعا انقدر احمق نبود.

با این حال، گراویس همین کار رو کرده بود. مجموعاً ۹۵ درصد ذخایر انرژیش رو برای بریدن نیمه جلوی دست چپ رِد خالی کرده بود. چشمان رِد گشاد شده بودن چون اینکار به طرز باورنکردنی احمقانه بود. اون دیده بود که گراویس چگونه میجنگه و مطمئن بود که قرار نیست اینطورکار احمقانه‌ای انجام بده.اما الان،گراویس دیگه راهی برای آسیب رسوندن به رِد نداشت.

با این حال، گراویس بدون تردید به جلو دوید و دوباره به سمت رد ضربه زد. رِد فقط با تحقیر لبخندی زد. گراویس بدون هیچ انرژی ای درمانده شده بود. مبارزه تموم شده بود. رِد همچنین مقدار کمی صاعقه روی شمشیر می‌دید که این آخرین انرژی باقیمانده ی گراویس بود و حتی اگه اجازه میداد شمشیر بهش ضربه بزنه، آسیبی بهش وارد نمیشد. رِد بدون اهمیت دادن اجازه داد گراویس به کتفش ضربه بزنه.

با این حال، هنگامی که شمشیر بهش برخورد کرد ، رِد ناگهان وحشتی غیرقابل توضیح و عمیق رو احساس کرد. بنا به دلایلی، او به طرز باورنکردنی ای از اون ضربه ترسید و به سرعت از بازوش برای هل دادن شمشیر استفاده کرد.

جیرینگ بووم!!

شمشیر به پایین بازوی چپ رِد ضربه زد و ناگهان با صاعقه منفجر شد. شدت انفجار به اندازه دو حمله قبلی بود که این رد رو شوکه کرد. اون انرژی از کجا اومده بود؟ مگه ذخایر انرژی گراویس تموم نشده بودن ؟ به این ترتیب نیمه جلوی دست چپ رِد نیز منفجر شد.

گراویس لبخند زد.

- تقریباً مطمئنم که متوجه نشده که من انرژیم رو با یک منبع انرژی در ذهنم پر می‌کنم. اول به نظر میومد که میخواد کاری بکنه، اما ناگهان چهره‌اش تغییر کرد و تصمیم گرفت حمله رو دفع کنه.یه چیزی درست نیست، آیا آسمان داره دخالت میکنه؟

بله، آسمان در ذهن رِد ترس ایجاد کرده بود. همین کار رو با گراویس زمانی که اون راهزن رو با شهاب سنگ کشت،انجام داده بود. این بهترین شانسی بود که برای خلاص شدن از شر گراویس داشت و قرار نبود اون رو از دست بده!

رد به سرعت به ترسش غلبه کرد و به صورت افقی به گراویس ضربه زد. اون نمی‌دونست چرا گراویس هنوز انرژی داره، اما فعلاً این مهم نبود. اکنون یکی از بازوهاش کاملاً بی استفاده شده بود و دیگه نمیتونست بیش از این مبارزه رو دست کم‌بگیره. گراویس دوباره به سرعت از حمله جاخالی داد و چشمای رِد دوباره گرد شد. گراویس چگونه بازهم از حمله اجتناب کرده بود؟ آرام آرام رِد شروع به دیدن یک الگو کرد و چشماش درخشیدن.

گراویس از زیر حمله ی رِد، به بدنش ضربه زد، اما رِد دیگه اجازه خطا کردن نمیداد.

بـــام!

رد از باقیمونده ی بازوی چپش برای ایجاد یک انفجار بزرگ در جلوی تنه اش استفاده کرد. به این ترتیب، هر دو رزمنده به دلیل موج شوک به عقب پرتاب شدن. رِد در این مدت کوتاه نتونسته بود انفجار رو اونقدری قوی کنه که گراویس رو مجروح کنه، اما تونسته بود کمی فضا به دست بیاره. بدون اینکه منتظر بمونه، بلافاصله دوباره به سمت جلو شلیک کرد و یک گلوله آتشین رو روی باقیمونده ی دست چپش آماده کرد.

گراویس نیز بلافاصله به سمت او دوید و سپس به سمت چپ رد رفت. با قضاوت از انفجار آماده شده روی بازوی بریده اش، گراویس فکر کرد که اون به صورت مورب حمله می‌کرد تا گراویس رو به سمت انفجار سوق بده .

با این حال، برخلاف تصورش یک ضربه ی افقی به سمتش اومد.

کتاب‌های تصادفی