NovelEast

مافیا در دنیای جادو

قسمت: 38

تنظیمات

فصل ۳۸: رشد خانواده

پس از چند ساعت، دو جوان اعزامی وینسنت از کرو وودز بازگشتند و رهبر آنها نیز، پیتر را در مرکز روستا رها کرد.

همانطور که روز به آرامی آسمان را فرا گرفت و پایان آن شب طولانی را نشان داد، چهار نفری که در اقدام قبلی شرکت داشتند در اقامتگاه فولر با هم بودند.

نینا در اتاقش آرام خوابیده بود، در حالی که برادرش چیزهای زیادی در سر داشت و نمی‌توانست استراحت کند.

بعد از اینکه همه کارشان را شب قبل تمام کردند، وینسنت به آن سه نفر نگاه کرد و گفت: «کاری که دیشب انجام دادیم بعداً قراره بارها دوباره و دوباره انجام بشه.

اگه بخوایم رشد کنیم، خیلی­های دیگه به دست ما می‌میرن. در نهایت، بعضی از ما ممکنه کنار رونده بشیم.

پاداش نبردها برای بعضی از مبارزها مرگه، بنابراین دیر یا زود برای بعضی از ما هم اتفاق میفته.

این یه سفر امن نیست بلکه مسیری پر از مشکلاته.

خانواده شما ممکنه در نهایت آسیب ببینن.

مطمئنید که می‌خواید این دوره رو طی کنید؟ وقتی برای همیشه وارد اون بشید، دیگر راه برگشتی نیست.»

روری با دیدن نگاه عمیق در چشمان وینسنت مشت‌هایش را گره کرد و بدبختی زندگی دوستش را به یاد آورد و به راحتی پذیرفت.

«ما یه روز روستا رو ترک می‌کنیم. مادرم مشکلی نداره که از اینجا دور بشم، بنابراین من ریسک می‌کنم.»

«من هم.» یکی از آن دو جوان گفت؛ «بهتره ۱۰ سال عاقلانه زندگی کنیم تا اینکه هزارسال خام و بیهوده زندگی کنیم!»

دیگری بدون اینکه چیز زیادی بگوید سرش را به نشانه موافقت تکان داد.

«خیلی‌خب، دوستان، من برای ورودتون به خانواده­ام به شما خوش­آمد می‌گم. من به عنوان رئیستون، منابع و فرصت‌هایی رو برای شما فراهم می‌کنم، اما بیشتر از شما محافظت می‌کنم.» وینسنت لبخند زد. «در عوض، من وفاداری و قدرت شما رو می‌خوام. امروز فقط ما هستیم، اما در آینده تعدادمون خیلی بیشتر می‌شه. به من اعتماد دارید؟»

«بله!»

«از فردا به ساختن این خانواده می‌پردازیم. در حال حاضر، ما توافقاتمون رو با تأمین­کننده­های محلی تضمین می‌کنیم و سلاح‌های گرم بیشتری توسعه ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب مافیا در دنیای جادو را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی