فصل ۱۱۶: آموزش مهم «سخته، مگه نه؟» بنسون لبخند زد، زیرا می‌دانست که حرکت دادن اتم-های فلزی این ماده معدنی برای وینسنت با مهارت الانش چندان آسان نیست. آهنگران روش¬های پیچیده¬ای برای استخراج فلزات از مواد معدنی داشتند. اما آنقدر پیچیده بود که با توجه به مصیبت استخراج، نیمی از زمان تولید این محصول صرف این فرآیند می‌شد. بنسون انتظار داشت که برای وینسنت انجام این کار که در ظاهر ساده به‌نظر می¬رسید، دشوار باشد. از این گذشته، تفاوت زیادی بین دست¬کاری یک جرم فلزی "یکنواخت" و متراکم در جایی که میلیاردها اتم وجود دارد، هست. در قلمرو پولاریس، هیچ مفهوم روشن و ساده¬ای از اتم¬ها مانند روی زمین وجود نداشت. اما مردم این جهان، به‌ویژه آهنگران و کیمیاگران، فهمیده بودند که مواد از قطعات کوچکی شبیه به اتم تشکیل شده است. مانای این اقلام خاص، ماهیت خاصی داشت. یک ماده معدنی مربوط به فلزات بود و یک گیاه خاص مربوط به چوب یا سایر تغییرات عنصری بود. بنسون حتی بدون اطلاع از اتم‌ها، می‌دانست که ترکیب پیچیده‌ای، با ترکیبی از انواع مختلف طبیعت عنصری، مانا و غیره، در پشت یک کانی وجود دارد. برای استخراج فلز از یک ماده معدنی که برای ساختن یک سلاح به آن نیاز است، باید از فرآیندهای مختلفی برای حذف این خواص اضافی استفاده کرد. از آنجایی که فرد معمولاً تمایلی به هر چیزی که ممکن است در یک ماده معدنی باشد، ندارد، اکثر جادوگران حتی نمی¬توانند از قدرت خود به‌تنهایی برای چیزی شبیه به آنچه بنسون از وینسنت می¬خواست استفاده کنند! اما او به شاگردش گفت: «وینسنت، من مطمئنم که مهارتت به تو توانایی انجام این استخراج رو میده، بنابراین ازت می¬خوام که این کار رو بکنی. اما با استخراج فلزات از این طریق می¬تونی درک و تسلطت رو روی مهارتت خیلی افزایش بدی. اگه بتونی کاری رو که می¬خوام انجام بدی، تمام این دنیای بزرگ در نهایت به ذخیره¬ای عظیم برای تو و ساخته¬هات تبدیل میشه!» بنسون فقط به پیامدهای مهارت¬های وینسنت برای آهنگری فکر می¬کرد. اما در لحظه¬ای که وینسنت صحبت استادش را شنید، متوجه شد که این کار تأثیر به¬سزایی در مهارت¬های جنگجویی او خواهد داشت! وینسنت درحالی¬که بیشتر تلاش می¬کرد تا قدرت خو...