مافیا در دنیای جادو
قسمت: 127
فصل ۱۲۷: مشکل در قلمرو
دو روز از زمان حمله گروه سزار به پایگاه جناح اتحادیه مبارزان گذشته بود.
وینسنت این روزها مدتی را در کنار نینا گذرانده بود، اما نینا میدانست که برادرش با توجه به رفتار همه اطرافیان، مشکلاتی دارد.
نینا به عنوان دختری کنجکاو که به آینده خانواده¬اش علاقه¬مند بود، در آخرین روزهای آزاد که قبل از شروع کلاس¬هایش در یک آکادمی محلی داشت، برادرش را تحت فشار قرار نداد.
در عین¬حال ایو سعی کرد تا غیبت وینسنت را جبران کند، اما دایه محدودیت¬های خودش را داشت و می¬دانست که نینا از اتفاقی در حال وقوع است، اطلاع دارد.
وینسنت نمی¬توانست کاری انجام دهد تا نینا را از مشکلات خود دور نگه دارد، و فقط می¬توانست در مورد مشکل صحبت نکند.
حداقل وینسنت و افرادش فشار دشمن را به خوبی مدیریت کرده بودند و فقط در قلمرو خود عمل می¬کردند، جایی که افراد سندیکای اسکارلت از آنها محافظت میکردند.
اما هر یک از اعضای گروه او قبلاً از انعام دویست سکه برای سر وینسنت آگاه بودند. به همین دلیل، وینسنت از ظاهر شدن در انظار عمومی با هویت سزار اجتناب کرده بود، زیرا می¬دانست که قاتلان از قبل او را زیر نظر داشتند.
وینسنت با وجود اینکه از اقدام به نمایندگی از گروه جنایتکار خود اجتناب می¬کرد، از تمام امور افراد خود آگاه بود و گروه را در مواجهه با چالش¬های جدید رهبری میکرد!
در میدانی نه¬چندان دور از جایی که مردانش از مغازهها محافظت میکردند، وینسنت روی یک نیمکت چوبی ایستاده و خردههای نان را به سوی پرندگان مقابلش پرتاب میکرد.
درحالی¬که او به این پرندگان و دریاچه کوچک دوردست نگاه می¬کرد، شخصی که روی نیمکتی پشت¬سر او سیگار می¬کشید، با صدای آهسته-ای صحبت کرد درحالی¬که هر دو می¬توانستند بشنوند.
مرد مو خاکستری با دست دهانش را پوشاند و گفت: «رئیس، تعداد حوادث توی قلمرو ما از اون شب خیلی افزایش پیدا کرده. ما ۲۱ تلاش برای سردرگمی یا سرقت توی املاک تحت حفاظتمون ثبت کردیم.»
با شنیدن این، وینسنت به راحتی فهمید که این باید یک استراتژی از دشمن برای از بین بردن سود آنها باشد تا سندیکای اسکارلت...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب مافیا در دنیای جادو را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

