نیوتن گفت: «درباره مورد تو سزار، تو باید نگران وضعیتت باشی.» حرف او باعث شد سه سرباز وینسنت با نگرانی به او نگاه کنند.

نیوتن گفت: «نمی‌خوام تو رو بترسونم، اما از اونجایی که برات غیرممکنه حلقه سومی توی بدنت داشته باشی که توسط یه جواهر دوم تولید شده باشه، باید در نظر داشته باشیم که برای حفظ پایه‌ات به یه جوهره اضافی نیاز داری. شاید چیز دیگه‌ای درونت داشته باشی که ثبات پایه جادوییت رو حفظ کنه. اما از اونجایی که کاملاً درباره‌اش مطمئن نیستیم، باید فرض کنیم که تو چیزی شبیه به اون نداری.»

وینسنت با کنجکاوی پرسید: «پس باید چه کار کنم، پروفسور؟» 

او آنگونه که مرد مو سفید فکر می­کرد نگران نبود.

«از اونجایی که یه حلقه زرد جذب کردی توصیه می­کنم زمانی که به سطح جادوگری رسیدی به­جای یه حلفه زرد دیگه، یه حلقه سبز جذب کنی.» وقتی او این حرف را میزد افراد وینسنت با ترس به رهبرشان نگاه می­کردند درحالی­که می‌اندیشیدند که این برای رهبرشان چه معنی خواهد داشت.

 

می‌پرسید جذب حلقه سبز با رسیدن به مرحله سوم چه اشکالی دارد؟ در واقع مشکلات زیاد داشت!

اول، تفاوت بین حلقه نارنجی و حلقه زرد بسیار کمتر از تفاوت حلقه زرد و حلقه سبز است.

دوم، درحالی­که موجودات مرحله سه و چهار می­توانند حلقه­های زرد را تشکیل دهند، جوهرهای سبز توسط موجودات مرحله چهار و پنج تشکیل می‌شوند.

آن‌وقت اگر رهبرشان فقط در سطح جادوگر باشد چگونه قرار است با موجوداتی که در سطح حاکم جادو یا جادوگر تمام عیار هستند مقابله کند؟

وینسنت قدرتمند بود و می­توانست با افرادی که در سطح بالاتری از خودش بودند مبارزه کند. اما هر چه سطح دشمنان بالاتر برود، تفاوت‌ قدرت­ها هم بیشتر است. به عبارت دیگر، هرچه وینسنت قوی­تر میشد شانسش برای شکست دادن حریفان قوی­تر کاهش می­یافت!

این یک مشکل بزرگ بود!

 

یکی از سه دستیار با خودش فکر کرد.

_"لعنتی، یعنی باید به حلقه­های طبیعی تکیه کنیم؟"

او احساس می­کرد که این موضوع چقدر مشکل­ساز خواهد بود.

 

یکی دیگر از آنها فکر کرد.

_ "امیدوارم رئیس بتونه به ارتقای سلاح­هامون ادامه بده. شاید اینجوری فرصتی برای کمک به اون داشته باشیم."

او آگاه بود که این فقط برای قوی­تر شدن وینسنت نیست. نه­تنها قوی شدن ب...