فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

آسمان ها را مهر خواهم کرد

قسمت: 73

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 73: نبرد شدید

«نهمین سطح خالص‌سازی چی!» شانگوان شیو در حالی که منگ هائو را برانداز می‌کرد، نفس عمیقی کشید. او طلسم را به مدت دو ماه در اینجا حفظ کرده بود. تهذیب‌گران از شهر راه شیری دلیل واقعی حضور او در اینجا را نمی‌دانستند و به هر حال نمی‌خواست کارشناسان سطح بالا در اطرافش باشند. او برای منگ هائو اینجا بود.

بر اساس همه چیزهایی که اخیراً دیده و شنیده بود، شصت درصد مطمئن بود که منگ هائو نوعی آیتم ارزشمند نامقدس داشت که می‌توانست گنجینه‌ها را به تعداد بی‌پایان کپی کند.

وگرنه چطور می‌توانست این همه قرص دارویی و شمشیرهای پرنده داشته باشه؟ همچنین، چگونه منگ هائو متوجه نبود که در روز نبردش با وانگ تنگ‌فی ده تا از شمشیرهای پرنده‌اش مفقود شدند؟

به نظر می‌رسید که شکسته شده بودند، اما در حقیقت مخفیانه توسط شانگوان دزدیده و با دقت بررسی شدند. او متوجه شده بود که هر ده شمشیر دقیقاً از یک ماده تشکیل شده بودند.

حتی اگر به‌طور کلی همه آن‌ها یکسان به نظر می‌رسند، همیشه تفاوت‌های کوچکی در فرآیند تولید باقی می‌ماند که بعداً قابل مشاهده بود. اما در میان شمشیرهای منگ هائو، جزئیات دقیقاً یکسان بود. این چیزی بود که باعث شد شانگوان از شک و گمانش اطمینان حاصل کند.

و با این حال، آن شواهد کاملاً او را متقاعد نکردند. اما حالا با دیدن اینکه پایه تهذیب منگ هائو به سطح نهم خالص‌سازی چی رسیده بود، مطمئن‌تر شد. به اندازه‌ی هشتاد درصد یا بیشتر.

«شاید به سطح نهم خالص‌سازی چی رسیده باشی، اما واضحه که به تازگی گذر از سطح کردی.» شانگوان شیو با چشمانی که به سردی می‌درخشید گفت: «اگه امروز سعی کنی دوباره فرار کنی، کره خونی که همین الان به پایین کوه فرستادم رو منفجر می‌کنم. اگه این اتفاق بیفته، مردم سه شهرستان در یک چشم به هم زدن به و دود خاکستر تبدیل میشن.» او واقعاً نگران بود که منگ هائو فرار کند، بنابراین قبل از حمله، مقدمات را برای جلوگیری از انجام این کار انجام داده بود.

«امروز فرار نمی‌کنم.» منگ هائو درحالی که به شانگوان شیو نگاه می‌کرد، حدود پنج سال خاطره در ذهنش جاری شد. مشکلاتشان قبل از اینکه فرقه منحل شود، تعقیب و گریز بعد از منحل شدن فرقه، همه این‌ها جلوی چشمان منگ هائو درخشیدند. نیت کشتارش زبانه کشید. او دستش را بلند کرد و یک پایتون شعله‌ور عظیم ظاهر شد که بیش از سی متر طول داشت. نه تنها اندازه‌اش قابل توجه بود، بلکه یک شاخ بزرگ از سر آن بیرون زده بود. شعله‌های آتش در بدنش می‌سوخت و به سمت شانگوان شیو پرتاب می‌شد.

سرهای بریده اطراف شانگوان از گرما می‌سوختند، و حتی برخی از آن‌ها شروع به غلتیدن در جهت او کردند. او خندید، سیلی به کیف دارایی‌اش زد و یک صفحه‌ی پنج رنگ تولید کرد. صفحه‌ی عظیم گشوده شد و مه پنج رنگی از درون آن بیرون ریخت. سپس مه، به پنج روح مه تبدیل شد که هر کدام ده‌ها متر ارتفاع داشتند. آن‌ها با نیشخند‌های وحشتناکی به سمت پایتون شعله‌ور هجوم بردند.

یک انفجار مهیب رخ داد، تخته سنگ‌های اطراف را به گرد و غبار کوبید و درختان اطراف و درختان انگور کوه داچینگ را به پودر تبدیل کرد. گرد و غبار و خاکستر در هوا بلند شد و صحنه را تا حدودی تار کرد.

در میان گرد و غبار، منگ هائو با سرعتی باورنکردنی به جلو رفت. سرهای بریده شده‌ی باقی‌مانده که سوزانده نشده بودند همچنان به سمت شانگوان شیو غلت می‌زدند. چشمانش برق زدند و انگشتانش به نشانه‌ی افسون سوسو زدند. سپس دستانش را جلویش گرفت.

او فریاد زد: «مرگ پنج رنگ!» و ناگهان صدای جیغی در اط...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی