آسمان ها را مهر خواهم کرد
قسمت: 80
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 80: نقشهکشی منگهائو
ارباب مکاشفه گفت: «رفیق دائو، نیازی به عصبانی شدن نیست. تا وقتی که این مسائل کوچیک در بین نسل جوان هست، چرا ما فقط مراقبشون نباشیم؟»
وقتی این کلمات بین آن دو ردوبدل شد، لیو دائویون از درماندگی فریاد دیگری کشید. منگهائو جلو رفت و با شمشیر، بازوی چپ لیو دائویون را از بدنش جدا کرد و آن را به پرواز درآورد. همه جا خون پاشید، بیشتر آن نیز روی کیف دارایی خودش ریخته شد. یکی پس از دیگری با شمشیر به حریفش زد. خون در همه جا پخش میشد. در عرض لحظهای، به سراسر بدن لیو دائویون ضربههای شمشیر خورده بود.
منگهائو رو به او خم شد و به آرامی گفت: اگه بگم امروز روز آخرته، یعنی واقعاً روز آخرته.»
چهار پایهریز بنیاد با شوک به تماشای این صحنه پرداختند. دائویون کاملاً ناامید بود. خون از دهانش بیرون زد. آنها به خصوص از چهرهی شرور منگهائو شگفتزده شده بودند.
یکی از اکسنتریکهای سازنده هسته از فرقه باد سرد گفت: «کافیه!»
چهرهاش بسیار ناخوشایند بود. انگشت خود را تکان داد و ناگهان انرژی معنوی در منطقه به حرکت درآمد و به سمت منگهائو شتافت. دور بدنش پیچید، انرژی معنویش را دست نخورده گذاشت، اما او را از لیو دائویون دور کرد. وقتی منگهائو از او دور شد، امید در چشمان لیو دائویون با وجود زخمهای شدیدش میدرخشید.
«آااااا (غرش)!» قصد کشتن در چشمان منگ هائو میدرخشید.
همزمان با خروج کلمه از دهانش، شمشیرها منفجر شدند فریاد خونینی در همهی جهات طنینانداخت. بدن لیو دائویون تکهتکه شد. حتی سرش هم بیآسیب باقی نماند، تکههای گوشت در همه جهات به بیرون پرید.
همینطور برای چهار تهذیبگر پایهریز بنیاد، مردمک چشمانشان نقطهای کوچک شد. آنها به آن سمت خیره شدند و سپس به منگهائو که صورتش بیحالت بود. هرگز این لحظه را تا آخر عمر فراموش نخواهند کرد. به خصوص سرعت حملهی منگهائو و قاطعیت در صدای او به یاد ماندنی بود. این نشان میداد که طرز فکرش چیزی جز، افکار معمولی است. او همه کسانی را که عضو فرقه باد سرد نبودند به دستیاران خود تبدیل کرده بود. نتیجهی وحشتناک نشان داد که او واقعاً چقدر سرسخت است.
هر کس دیگری ممکن است بتواند به چنین طرحی فکر کند، اما تعداد کمی از مردم توانایی اجرای آن را دارند. در این روز، آنها شاهد اولین کشتار واقعی منگهائو بودند!
«دیگه خلاص شد، حالا میتونی من رو ول کنی!» هنوز صدای منگهائو بیتفاوت بود.
هستهساز عجیب و غریب شناور در هوا، خیره به منگهائو بود. عزم او برای کشتن، تأثیر عمیقی در قلب آنها گذاشت.
حتی ارباب مکاشفه نگاهی طولانی به او کرد. همهی چیزهایی که همین الان اتفاق افتاد بیانگر اجمالی از ظلمی بود که منگ...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

