فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

آسمان ها را مهر خواهم کرد

قسمت: 80

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
 
فصل 80: نقشه­کشی منگ­هائو 
 
ارباب مکاشفه گفت: «رفیق دائو، نیازی به عصبانی شدن نیست. تا وقتی که این مسائل کوچیک در بین نسل جوان هست، چرا ما فقط مراقبشون نباشیم؟» 
وقتی این کلمات بین آن دو ردوبدل شد، لیو دائویون از درماندگی فریاد دیگری کشید. منگ­هائو جلو رفت و با شمشیر، بازوی چپ لیو دائویون را از بدنش جدا کرد و آن را به پرواز درآورد. همه جا خون پاشید، بیشتر آن نیز روی کیف دارایی خودش ریخته شد. یکی پس از دیگری با شمشیر به حریفش زد. خون در همه جا پخش می‌شد. در عرض لحظه‌ای، به سراسر بدن لیو دائویون ضربه‌های شمشیر خورده بود. 
منگ­هائو رو به او خم شد و به آرامی گفت: اگه بگم امروز روز آخرته، یعنی واقعاً روز آخرته.» 
چهار پایه­ریز بنیاد با شوک به تماشای این صحنه پرداختند. دائویون کاملاً ناامید بود. خون از دهانش بیرون زد. آنها به خصوص از چهره­ی شرور منگ­هائو شگفت­زده شده بودند. 
یکی از اکسنتریک­های سازنده هسته از فرقه باد سرد گفت: «کافیه!» 
چهره‌اش بسیار ناخوشایند بود. انگشت خود را تکان داد و ناگهان انرژی معنوی در منطقه به حرکت درآمد و به سمت منگ­هائو شتافت. دور بدنش پیچید، انرژی معنویش را دست نخورده گذاشت، اما او را از لیو دائویون دور کرد. وقتی منگ­هائو از او دور شد، امید در چشمان لیو دائویون با وجود زخم­های شدیدش می­درخشید. 
«آااااا (غرش)!» قصد کشتن در چشمان منگ هائو می­درخشید. 
هم­زمان با خروج کلمه از دهانش، شمشیرها منفجر شدند فریاد خونینی در همه­ی جهات طنین­انداخت. بدن لیو دائو­یون تکه­تکه شد. حتی سرش هم بی­آسیب باقی نماند، تکه‌های گوشت در همه جهات به بیرون پرید. 
همینطور برای چهار تهذیبگر پایه‌ریز بنیاد، مردمک چشمانشان نقطه­ای کوچک شد. آنها به آن سمت خیره شدند و سپس به منگ­هائو که صورتش بی­حالت بود. هرگز این لحظه را تا آخر عمر فراموش نخواهند کرد. به خصوص سرعت حمله­ی منگ­هائو و قاطعیت در صدای او به یاد ماندنی بود. این نشان می‌داد که طرز فکرش چیزی جز، افکار معمولی است. او همه کسانی را که عضو فرقه باد سرد نبودند به دستیاران خود تبدیل کرده بود. نتیجه‌ی وحشتناک نشان داد که او واقعاً چقدر سرسخت است. 
هر کس دیگری ممکن است بتواند به چنین طرحی فکر کند، اما تعداد کمی از مردم توانایی اجرای آن را دارند. در این روز، آنها شاهد اولین کشتار واقعی منگ‌هائو بودند! 
«دیگه خلاص شد، حالا می­تونی من رو ول کنی!» هنوز صدای منگ­هائو بی­تفاوت بود. 
هسته­ساز عجیب و غریب شناور در هوا، خیره به منگ­هائو بود. عزم او برای کشتن، تأثیر عمیقی در قلب آنها گذاشت. 
حتی ارباب مکاشفه نگاهی طولانی به او کرد. همه­ی چیزهایی که همین الان اتفاق افتاد بیانگر اجمالی از ظلمی بود که منگ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی