ورود عضویت
leveling with gods-4
قسمت ۵۴
انتخاب فونت
انتخاب سایز فونت

درخواست چون جاریونگ باعث شد سالن ساکت شود. این به این خاطر بود که افرادی که باید به درخواست او پاسخ می دادند نمی خواستند صحبت کنند.

در انتظار پاسخ از چهار لرد، جاریونگ روی یک پا زانو زده و سرش را خم کرده بود.

«پس میگی آزمون…»

اولین کسی که بعد از یک سکوت طولانی صحبت کرد، لرد شمشیر بود. به سه نفر دیگر نگاه کرد.

«بیایید از راه معمول خودمون تصمیم بگیریم.»

«دست راستتون رو برای بله و دست چپ رو برای نه بالا ببرین.»

«من که مشکلی با این موضوع ندارم.»

«پس ما با اکثریت آرا تصمیممون رو می‌گیریم.»

بدون تردید، چهار لرد به طور همزمان تصمیم گرفتند.

لرد شمشیر دستش را بلند نکرد. لرد دائو دست چپ خود را بلند کرد، در حالی که لرد نیزه و مشت دست راست خود را بالا برده بودند.

«یک ممتنع. یکی نه و دو بله.»

تصمیم به سرعت گرفته شد.

«چون جاریونگ می‌تونی هر طور که صلاح می‌دونی ادامه بدی.»

«ممونم.»

جاریونگ کف یک دست و مشتش را کنار هم گذاشت و با احترامی به سبک کونگ فو تعظیم کرد تا از چهار لرد تشکر کند.

سپس رزمی کاران حاضر در سالن چند قدم به عقب رفتند و دایره بزرگی تشکیل دادند. یو وون و جاریونگ در وسط دایره قرار گرفتند.

«این یه بخش رسمی از امتحان فرقه نیست، درسته؟»

یو وون پس از مدتی ارزیابی وضعیت، به لرد شمشیر، رئیس چهار لرد نگاه کرد.

این یک بخش اتفاقی و ناگهانی بود. حتی اعلانی هم از طرف سیستم داده نشد.علاوه بر این، هنگامی که جاریونگ، بازیکنی از طبقات بالاتر، نسبت به یو وون خصومت نشان داده بود، مجازات در هوا باقی مانده بود. این بدان معناست که برج این “مرحله” را به عنوان یک آزمایش تشخیص نمی دهد.

«درسته. هیچ امتحانی بدون جایزه امکان پذیر نیست. خب بذار ببینیم…» لرد شمشیر پس از اندکی تفکر، ادامه داد: «در بین اکسیرهای فرقه، یک گوی دارویی قرمز خونین هم داریم که اون رو می‌تونم برای پاداشت در نظر بگیرم. چطوره؟»

“گوی دارویی قرمز خونین” یک قرص، به قرمزی خون بود، یکی از بهترین اکسیرهایی که فرقه اهریمن بهشتی در اختیار داشت.

اگرچه به بی‌نظیری “گوی بزرگ دارویی سرخ” که می توان از مسابقات هنرهای رزمی بزرگ برنده شد نبود، اما همچنان اکسیری ارزشمندتر از گوی دارویی کوچک سرخ بود. پیشنهاد خیلی خوبی بود.

یو وون لبخند کمرنگی زد. در حالی که به لرد شمشیر نگاه می کرد، به سرعت به جاریونگ که آشکارا با او دشمنی می کرد خیره شد.

«بله، پاداش مناسبیه.»

[یک بخش جدید به عنوان آزمون تعریف شد.]

[محدودیت‌های جاریونگ کاهش یافت.]

[مجازات‌های وارده بر چون جاریونگ کاهش یافت.]

[چئون جاریونگ را شکست دهید و اعتراف به شکست او را دریافت کنید.]

وززت-

مجازات اطراف جاریونگ سبک‌تر شد، به اندازه‌ای که انگار هیچ مجازاتی وجود نداشته.

پس احتمالا الان قدرتش باید به اندازه‌ی یه بازیکن طبقه‌ سی‌ام باشه.

شکست دادن بازیکنی با این قدرت در یک آزمون برنامه‌ریزی نشده بسیار دشوار است.

موندم آزمون اصلی ممکنه چقدر سخت باشه.

یو وون بارها شنیده بود که امتحان فرقه دشوار است، اما این اولین بار بود که آن را از نزدیک تجربه می کرد.

جاریونگ شمشیر سیاه خود را آماده کرد، آن را به سمت یو وون گرفت.

جاریونگ پرسید: «گفتی اسمت کیم یو وونه؟»

یو وون سرش را تکان داد و گفت: «چطور؟»

«شنیدم که امتحان اول را قبول شدی. این بدین معناست که اهریمن بهشتی تو رو تایید کرده.»

به نظر می رسید که خبر گذراندن اولین آزمون یو وون در سراسر فرقه اهریمنی منتشر شده باشد. اگرچه این باید برای یو وون کاملاً واضح باشد. وگرنه امکان نداشت که این همه رزمیکار و چهار لرد ارشد برای تماشای آزمون کسی که هیچ کاری انجام نداده حضور پیدا کنند.

یو وون حدس می‌زد که این ملاقات توسط اهریمن بهشتی برنامه‌ریزی شده باشد.

«نمی‌دونم چه چیزی باعث شد که اهریمن بهشتی تو رو تصدیق کنه و بهت اجازه‌ی ورود بده، اما من…»

یو وون حرفش را قطع کرد: «پس یعنی تو رد شدی.» او خیلی حرف می‌زد، اما یو وون علاقه‌ای به گوش دادن بیشتر نداشت. «بر خلاف من.»

جاریونگ به عنوان آخرین بازیکنی که آزمون فرقه را داده بود، کاملاً به این واقعیت افتخار می کرد. اگرچه هنوز شکست را حتی بدون انجام درست آزمون قبول نکرده بود.

کک-

جاریونگ دندانهایش را به هم فشار داد. یو وون با حرف هایش ضربه ای به فرق سرش زده بود و به راستی که جای زخم حقیقت، گاها بیشتر از هر چیز دیگری می‌سوزد.

جاریونگ که نتوانست خشم خود را مهار کند، شروع به حمله کرد.

وووش!

یونیفورم رزمی مشکی جاریونگ در حالی که شمشیر خود را تاب می داد شدیداً تاب خورد.

حرکات او سریع بود، اما علیرغم اینکه به‌طور ناگهانی به یو وون حمله کرده بود، او به شکلی سریع بدن خود را چرخاند تا از شمشیر جاریونگ طفره رود.

«درسته، اهریمن بهشتی من رو تایید نکرده ولی برای همیشه وفاداریم رو تقدیم این فرقه کردم!»

هوش-

شمشیرش سریع و پشت آن وزن زیادی وارد کرده بود. در نوک شمشیر او نوعی مانا به نام “کی”[1] وجود داشت که کشندگی حملات او را افزایش می‌داد.

« من زندگیم رو وقف قبولی در این آزمون کردم. تمام جوانیم رو منتظر بودم که بتونم تبدیل به یک بازیکن قدرتمند بشم. به همین خاطر هم همیشه بدنم رو تقویت کردم و انواع هنرهای رزمی رو آموزش دیدم و حالا که دوباره به قلروی رزمی برگشتم تا آزمون رو به چالش بکشم، این جواب منه؟ چرا؟!»

تـــق –

مجازات برج دوباره بر روی بدن جاریونگ در حال اعمال شدن بودن که نشان می‌داد او در حال استفاده از نهایت قدرت و توانایی‌هایش است.

اما به جای ضدحمله، یو وون مدام از شمشیر او جاخالی می‌داد.

«چطور ممکنه یه خارجی مثل تو رو تایید کرده باشه ولی من رو نه؟ چطوری؟!»

«تو مثل یه بچه‌ای.»

بامم-

بیرون کشیدن-

یو وون با غلاف شمشیرش جلوی شمشیر جاریونگ را گرفت. سپس شمشیر جاریونگ که به نظر می رسید قصد داشت یو وون را از وسط دو نیم کند، پس از از دست دادن تعادل خود، به پهلو لیز خورد.

«می‌خوای دلیل رد شدنت رو بدنی؟»

بزرگ شدن –

بازوی یو وون با قدرت غول تقویت شد.

[بازوی شما با قدرت یک غول پر شده است.]

[غول‌آسایی موضعی رخ خواهد داد.]

کوبیدن-!

یو وون به کمر جاریونگ مشت زد و او را به محکمی به عقب پرتاب کرد.

«کاااع!»

باممم-!

پس از برخورد به زمین، بدن جاریونگ چندین بار غلت خورد. او بعد از مدتی سعی کرد از جایش بلند شود، اما چشمانش تقریبا رو به سفیدی رفته بود. سپس جاریونگ دوباره روی زمین افتاد. بدنش سست شده بود.

یو وون در حالی که به مردی که روی زمین افتاده بود نگاه می کرد گفت: «رد شدنت دلیل خاصی نداره. تو فقط به بیان ساده‌ی کلمه ضعیفی.»

* * *

جاریونگ هوشیاری خود را از دست داده بود و با وجود اینکه خودش آن حرف‌ها را به وضوح نشنیده بود، با این تعداد زیادی از مردم که در سالن سخنان یو وون را شنیده بودند، قطعاً خودش هم به زودی آن را می شنید.

یو وون سرش را برگرداند و به چهار لرد نگاه کرد و از آنها پرسید: «مگه واقعا همینطور نیست؟»

«هه!»

«هه ها ها ها!»

«آهاهاها!»

لردها از خنده منفجر شدند. لرد شمشیر که شخصیتی آرام و جدی داشت، فقط لبخند می زد، اما سه نفر دیگر از ته دل می‌خندیدند.

«درسته.»

«خیلی وقت بود که اینقدر سرگرم نشده بودم.»

«با وجود اینکه یه صحنه آماده شده بود، ولی اگه جاریونگ مجازات نشده بود…»

«این فرضیه بی معنیه. اون حتی شمشیرش رو هم از غلاف بیرون نکشیده.»

«حق گفتی.»

لردها شروع کردند به گپ زدن بین خودشان.

یو وون با صبر و حوصله آنها را به حال خود رها کرد. او حدس زد که از آنجایی که مدت زیادی است که یک نفر از بیرون آزمون آنها را انجام نداده، باید اجازه دهد تا آنجا که ممکن است از آن لذت ببرند.

لردها بعد از حدود پنج دقیقه حرف‌هایشان را تمام کردند. اولین کسی که شروع به صحبت کرد، لرد شمشیر بود.

«از اینکه شما رو منتظر گذاشتم عذرخواهی می کنم. پرحرف بودن طبیعتاً با پیری رابطه‌ي مستقیمی داره.»

«اشکالی نداره قربان.»

«از کجا هنرهای رزمی یاد گرفتی؟ من نمی‌دونم این حرکتی که ازش استفاده کردی برای کدوم یکی از مدارسه، اما روشی که به کمکش شمشیر جاریونگ رو کنار زدی واقعا چشمگیر بود.»

«من فقط حرکات خودش رو تقلید کردم.»

«تو حرکاتش رو تقلید کردی؟ پس عملا می‌دونستی که…»

لبخند بزرگی روی صورت لرد شمشیر نقش بست. انگار می خواست از خنده منفجر شود.

“تویی که اونجا هستی! گوی دارویی قرمز خونین رو بیار!»

به دستور لرد شمشیر، خدمتکاری که در حالت آماده باش بود جعبه ای را که حاوی گوی دارویی قرمز خونین بود بیرون آورد.»

جعبه به یو وون داده شد و به محض اینکه جعبه را گرفت، پیامی دریافت کرد.

[شما امتحان را پشت سر گذاشتید.]

[شما گوی دارویی قرمز خونین را به دست آوردید.]

یو وون جعبه را باز کرد. در داخل جعبه، یک توپ قرمز روشن به اندازه یک انگشت شست وجود داشت. گوی دارویی قرمز خونین اکنون متعلق به یو وون بود.

با وجود اینکه آیتم خیلی شایانی نیست، اما به عنوان هدیه قبولش کنید تا این افراد مسن رو شاد کنین.

«من کار خیلی خاصیم انجام ندادم پس این هدیه واقعا منصفانه‌ست.»

«الان چی گفتی؟ هاهاهاهاها!»

لرد مشت، کسی که پر سر و صداترین شخصیت را در میان آنها داشت، یک بار دیگر از خنده منفجر شد.

دو معنی پشت کلمات یو وون وجود داشت. اول اینکه او در مورد امتحانش با چون جاریونگ، نایب کاپیتان جوخه توفان سیاه، اصلاً عصبی نبود. بلکه یو وون فکر می‌کرد که مبارزه‌اش در برابر جاریونگ به آسانی یک چالش کودکانه بوده و دوم اینکه، او واقعا گوی دارویی قرمز خونین را یک آیتم خارق‌العاده نمی‌دانست.

گوی دارویی قرمز خونین اکسیری بود که قطعاً با حد اندازه‌ی گوی بزرگ دارویی سرخ فاصله‌ی زیادی داشت ولی این آیتمی بود که به راحتی بیش از 10.000 امتیاز ارزش داشت. هیچ بازیکنی که به تازگی به طبقه 10 رسیده بود نمی‌توانست چنین اکسیر گران قیمتی را ببیند. حتی امروز، در فرقه اهریمنی آسمانی، بازیکنان زیادی وجود داشتند که اگر گوی دارویی قرمز خونین به عنوان جایزه تعیین می‌شدند، از پریدن به داخل آن دریغ نمی‌کردند.

یو وون خیلی راحت جاریونگ را شکست داده بود. مبارزه زودتر از آنچه که انتظار داشتند به پایان رسید. اما به همین دلیل بود که چهار لرد مبارزه را بسیار سرگرم‌کننده‌تر می‌دانستند.

لرد شمشیر گفت: «حالا محتوای آزمایش دوم رو برای شما بیان می‌کنم.»

«دومین امتحان فرقه اهریمن بهشتی با من خواهد بود، لرد مشت، پونگ باک لیم.»

لرد مشت در میان چهار لرد، شجاع ترین شخصیت بود.

یو وون توجه خود را از لرد شمشیر به لرد مشت معطوف کرد. اگرچه اطلاعات زیادی در مورد خود اهریمن‌ بهشتی وجود نداشت، اما اطلاعات زیادی در مورد چهار لرد پخش شده بود.

لرد اول. یکی از بزرگترین استادان مبارزات تن به تنه. اون بازیکنی بود که موفق شد با تسلط بر هنرهای رزمی به یک رتبه‌دار تبدیل بشه.

هر یک از چهار لرد رتبه‌دار بودند. به عنوان برخی از قوی‌ترین افراد در فرقه اهریمن بهشتی، آنها در حال حاضر کسانی بودند که واقعاً فرقه را رهبری می‌کردند.

«البته ما یک دوئل معمولی نخواهیم داشت. هدف اینه که در برابر سه‌تا از تکنیک‌های من، که لرد مشت هستم مقاومت کنی.

سه تکنیک در برداشت اول، آزمون سختی به نظر نمی رسید. اما حریف یک رتبه‌دار بود. علاوه بر این، او مثل چرسیس یک تازه‌کار نبود، بلکه یکی از رهبران اصلی فرقه اهریمن بهشتی بود.

لرد اول ضعیف‌ترین لرد در بین چهار لرده. با این حال، قدرت پشت هر یک از حملاتش با قدرت لرد شمشیر، که در بالاترین رتبه قرار داره، برابری می کنه.

این خلاصه اطلاعاتی بود که در مورد لرد مشت در قلمرو رزمی شناخته شده بود.

و برخلاف چرسیس، این یک آزمایش رسمی بود.

مجازات برای این بود که قدرت افراد رده‌ بالا و قدرتمند، برای جلوگیری از استفاده بی رویه در طبقات پایین‌تر و جلوگیری از تخریب اکوسیستم طبقات پایین محدودتر شود. با این حال، در مورد آزمونی که توسط برج تشخیص داده می‌شد، دامنه جریمه بسته به آزمایش بسیار کمتر می‌شد.

بنابراین، بسته به مجازات، قدرتی که لرد مشت می توانست داشته باشد غیرقابل پیش بینی بود.

اما اگر فقط سه ضربه باشه…

با دیدن یو وون که پس از شنیدن محتوای آزمون در فکر فرو رفته، لرد مشت پوزخندی زد و گفت: «البته من هم فکر می‌کنم که این یک آزمون به نوعی غیرمنطقی باشه.»

اینکه از بازیکنی که به تازگی به طبقه 10 رسیده است بخواهیم در برابر سه تکنیک یک رتبه‌دار مقاومت کند، بی رحمانه بود. حتی اگر امتحان فرقه اهریمن بهشتی بود، دشواری آن غیر منطقی بود.

ارباب مشت سه انگشتش را بالا برد.

«سه ماه بهت فرصت میدم.»

سه ماه زمان زیادی نبود، با این حال، بسته به نحوه استفاده از آن، زمان کمی هم نبود.

«به استثنای اکسیرها، ما همه منابع درون فرقه رو هم در اختیارت قرار می‌دیم. امکانات ورزشی، توپ های گندم[2]، لباس و مکان های استراحت راحت. هر چیزی که بخواهی، ما حتی می‌تونیم-»

بعد از اینکه فکرش تمام شد، یو وون سرش را تکان داد. «نه. لازم نیست.»

لرد مشت ابروهایش را در هم کشید و متعجب شد که منظورش چیست.

«منظورت چیه که لازم نیست؟»

به جای اینکه فوراً پاسخ دهد، یو وون به اطرافش نگاه کرد. به لطف مبارزه با جاریونگ، رزمی‌کاران آن فرقه‌ها قبلاً از او دور شده بودند و محیطی ایده‌آل به‌وجود آمده بود.

«بیایید همین الان شروع کنیم. صحنه آماده است.»

[1]  انرژی کی (Ki) که در فرهنگ چین به اون چی (Qi) هم گفته میشه و در واقع انرژی درونی افراده که در بدن همه‌ی افراد وجود داره اما اعتقاد بر اینه که افراد می‌تونن با سال‌ها تمرین اون تقویت کرده رو از بدنشون خارج کنن.

[2] غذایی که از ترکیب غلات با اکسیر تهیه میشه. گفته میشه که این غله‌های حجیم شده می‌تونن گرسنگی رو سرکوب کنن، بدن رو در شرایط اوج نگه دارن و از کاهش وزن بیش از حد در طول تمرین جلوگیری کنن.