ورود عضویت
Swallowed star-3
انتخاب فونت
انتخاب سایز فونت

ولوم 3، چپتر 19: غرق

 

با وجود اینکه وی تی، وی چینگ، و چن گو از پیشنهاد کاپیتان متعجب شدند، اما در پایان با تکان دادن سرشان موافقت کردند. آنها همچنین به وضوح می‌دانستن که یکی از اعضای جوخه ی چکش آتشین به سرعت رشد خواهد کرد. اگه نتوانند ادامه دهند… آنگاه به مرور زمان رها خواهند شد.

پس از آن، لو فنگ و دیگران در بازار اتحادیه‌ی اچ‌آر از هم جدا شدند و با قطار به خانه های خود برگشتند.

شهر یانگ-ژو، بخش مینگ-یو

در حال حاضر، در اعماق شب بود. یک خودروی جنگنده شاسی بلند فولکس واگن توارگ، هنگام ورود به بخش با هیچ مقاومتی روبرو نشد.

«بیپ!»
ماشین جلوی در ورودی سالن محدودیت ها توقف کرد. خانه های چن گو، ژانگ که و لو فنگ همگی در مقابل ان سالن جمع شده بودند. خانه های استادان دوجو، مثل استاد ارشد وو تانگ، هم در انجا بود.

لو فنگ در را باز کرد و از ماشین پیاده شد. اولین چیزی که دید پدر و مادرش بودند که ایستاده و برادرش روی ویلچرش نشسته بود.

«برادر!» لو هوآ اولین کسی بود که فریاد زد.

«لو هوآ، بابا، مامان!» لو فنگ پدر و مادر و برادرش را در آغوش گرفت. لو فنگ توانست شادی والدینش را احساس کند. چن گو و ژانگ که هم با اعضای خانواده‌ی خود بودند. با این حال، چهره ی همسر و دختر ژانگ که پر از اشک بود.

با وجود اینکه آنها از قبل می‌دانستند که ژانگ که بازویش را از دست داده، همچنان گریه می‌کردند.

«همسر، دخترم، من از حالا برای همیشه با شما می‌مونم.» نمی‌شد هیچ غمی را در چهره ی ژانگ که دید.

«برادر ژآنگ» لو فنگ زیر چشمی نگاه کرد. به دلیل دشمنی که او با ژانگ کی هو داشت، احتمال بسیار زیادی وجود داشت که جوخه ی نیش ببر به جوخه ی چکش آتشین حمله کند.

«سه قهرمان دوجوی ما به سلامت برگشتن. الان خیلی دیره، پس بیاین همگی به‌خوبی استراحت کنیم.» وو تانگ، مربی ارشد، خندید. همگی خندیدند درحالیکه از هم جدا می‌شدند و لو فنگ و اعضای خانوداش به خانه برگشتند.

بعد از بازگشت به خانه، لو فنگ بالاخره توانست کاملاً آرام شود. اولین روزی که برگشت، تمرین نکرد و فقط استراحت بود. او با پوشیدن یونیفرم گشاد دوجو، با آرامش در بخش قدم زد.

بعد از ظهر، خورشید سپتامبر هنوز بیرحم بود.

چن گو از طریق تلفنش گفت: «لو فنگ، بیا دوجو، کاپیتان اینجاست.»

«اوه، منم الان میام اونجا.»

لو فنگ بلافاصله به سمت دوجوی محدودیت ها هجوم برد.

در یک بار مشروب فروشی در طبقه ی اول دوجوی محدودیت ها، لو فنگ، چن گو و گائو فنگ کنار هم نشسته بودند. پرده ها پنجره‌ی کناری پوشانده بودند تا از تابش نور خورشید به داخل جلوگیری کنند.

«لو فنگ، اینم دو چاقوی پرتابی سری نُه که می‌خواستی.» گائو فنگ در حالیکه آنها را به لو فنگ می‌داد خندید. «در کل 45 میلیون شد. عجله کن و پولو برام منتقل کن مرد ثروتمند. اگه مایل به دادن انعامم هستی، از پذیرش هرگونه انعام اضافی بدم نمیاد.»

«سری نهم چاقو ی پرتابی؟» لو فنگ بلافاصله جعبه‌ی با ظرافت پیچیده شده را پذیرفت.

بعد از باز کردن جعبه، فضای داخلی به دو بخش تقسیم می‌شد. در هر قسمت یک چاقو بود و هر دو سیاه بودند. هنگامی که چن گو و دیگران از گائو فنگ خواستند تا در خرید داروی ژنتیکی به آنها کمک کند، لو فنگ از کاپیتان خواست تا به او کمک کنه تا دو چاقوی پرتابی سری نهم بخرد. در حال حاضر، چاقوهای پرتابی خوب برای لو فنگ بسیار مهم هستند!

چه چاقوهای پرتابی و چه سلاح های دیگر، قیمت‌ها روز به روز بالاتر می‌رود!

البته چاقوهای پرتابی کالاهای ارزانی هستند چرا که کوچک بوده و از مواد بسیار کمی برای ساختشان استفاده می‌کنند. ولی حتی یک هیولای سطح بالای سطح رهبر گروه هم در از بین بردن چاقوهای پرتابی سری نهم با مشکل مواجه خواهند شد.

لو فنگ مستقیماً از طریق تلفن همراه خود پول را انتقال داد: «کاپیتان، من 45 میلیون براتون انتقال دادم.»

گائو فنگ عمداً گفت: «حتی یه دلارم اضافه نکردی.»

«لو فنگ، تو الان خیلی پول داری، پس چرا تیغه ی بهتری نمی‌خری یا حتی لباس نبرد بهتری؟» چن گو خندید. او به تازگی داروی ژنتیک خود را دریافت کرده بود، بنابراین روحیه ی فوق العاده خوبی داشت.

لو فنگ سرش را تکان داد: «چاقوهای پرتابی سبک هستن و از مواد زیادی استفاده نمی‌کنند، بنابراین من می‌تونم اونا رو بخرم. یک تیغه و یونیفرم؟ تیغه ی ارواح سری نهم 3 میلیارد دلار چینه. یونیفرم رزم سری نهمم یه مقدار کمتره. در مجموع 12 میلیارد دلار چین پولشون میشه. چطوری می‌تونم بهشون فکر کنم؟» تفاوت قیمت بین سطح سرباز، سطح جنگ‌سالار و سلاح های خدای جنگ در واقع خیلی زیاد بود.

بنابراین او فقط چاقوهای پرتابی می‌خرید!

البته اگر حتی یک رهبر گروه هم نمی‌توانست ان یونیفرم رزمی را پاره کند، ان وقت عجیب نیست که ان لباس خیلی گران قیمت باشد. و با سطح تناسب اندام (سطح جنگجوی پیشرفته)، حتی اگر یونیفرم رزم سری 8 یا 9 می‌پوشید و بعد از حمله یک رهبر گروه لباسش دست نخورده و سالم باقی می‌ماند، شدت ضربه‌ی حمله برای از بین بردن اندام‌های حیاتی‌ فرد کافیه بود! به بیان دیگر، حتی اگر یک گدا هم لباس پادشاهی می‌پوشید، واقعا یک فرد سلطنتی نمی‌شد. اگه بدن او در سطح جنگجو و یونیفرمش در سطح خدای جنگ باشد، عملا این هدر دادن لباس رزمی بود!

گائو فنگ خندید: «یونیفرم جنگی خیلی گرون تر از چاقوی پرتابیه. لو فنگ درست میگه. یونیفرم رزم سری 5 او برای سطح تناسب اندام فعلیش مناسبه.»

گائو فنگ گفت: «لو فنگ.»

«هوم؟» لو فنگ به سمت کاپیتان نگاه کرد.

گائو فنگ گفت: «در حال حاضر، چن گو و دو برادر وی جیا همگی قراره که از داروی ژنتیکی استفاده کنن و داروی ژنتیک به حدود یک ماه زمان نیاز داره تا کاملاً تأثیرش رو نشون بده! و بعد از افزایش قدرت، اونا همچنین به یک یا دو ماه تمرین نیاز دارن تا به قدرت جدیدشون عادت کنن. بنابراین—ما احتمالاً دو یا سه ماه استراحت می‌کنیم. بعد از این مدت ما دوباره وارد سرزمین های وحشی میشیم.»

چن گو هم سرش رو تکون داد.

لو فنگ در حالیکه سرش را تکون داد خندید: «می‌فهمم، من هم از این فرصت برای تمرین استفاده می‌کنم. من از سفر اینبار به سرزمین‌های وحشی چیز های زیادی به‌دست آوردم. حالا که برگشتم، به طور کارآمد تمرین می‌کنم.»

گائو فنگ در حالیکه سرش رو تکون داد خندید: «باشه. اگه می‌خوایم دوباره همدیگر رو ببینیم بیاین در بخش اصلی شهر قرار بذاریم. اومدن از خونه ی من به اینجا زمان زیادی می‌بره.»

«درسته»

لو فنگ و چن گو هم تأیید کردند. بخش اصلی، مرکز کل شهر مرکزی بود. رفتن به اونجا از شهر یانگ ژو یا هر شهر اطراف خیلی راحت بود.

بعد از رفتن کاپیتان، لو فنگ دو چاقوی پرتابی رو به خونه آورد.

-آن شب

در سالن تمرین خونه‌ی لو فنگ، یک تیکه شیشه‌ی شفاف با عرض و طول حدود یک متر در وسط سقف وجود داشت. مثل آب، نور ماه از لای شیشه می‌تابید. لو فنگ که در وسط سالن تمرین نشسته بود، می‌تونست با یک نگاه از شیشه، آسمون پر ستاره رو ببینه.

دو چاقوی پرتابی سیاه رنگ لو فنگ را احاطه کرده بودن.

 «هو~~هو»

«توپ طلایی و تیره، هنوز در قلمرو آگاهی منه و مقدار زیادی نیروی معنوی داخل خودش داره! فقط اینکه بدن من به حدی قوی نیست که بتونه این همه نیروی معنوی ر. تحمل کنه.» لو فنگ با خودش فکر کرد: «پس کاری که الان باید بکنم اینه که سطح آمادگی بدنم رو با بیشترین سرعت ممکن بالا ببرم!»

«با قوی‌تر شدن بدنم، نیروی معنوی منم به طور طبیعی قویتر می‌شه! به رشدش ادامه میده تا اینکه یک روز توپ طلایی و تاریک ناپدید بشه!»

بعد از اون، لو فنگ با توجه به کتابچه‌ی راهنمای <تیغه ی تندر نه مرحله ای> و دی وی دی همراهش تمرین جدی و تلخش را شروع کرد.

تکنیک (لیو گوآنگ)، تکنیک دائو یین (هون یوآن نه مرحله)، تکنیک تیغه (تیغه‌ی تندر)

و لو فنگ قبلاً اولین مرحله ی تیغه ی تندر رو در سرزمین های وحشی به پایان رسونده بود!

«پو!»

«پو!»

 در اعماق شب، هر زمان که لو فنگ یک ضربه، مشت، یا ضربه‌ی سریع انجام می‌داد، از تکنیک های اعمال نیرو <تیغه تندر نه مرحله ای> استفاده می‌کرد.

اعمال نیروی دیگری هم فوراً هنگام ضربه بار سنگینی بر استخوان ها، ماهیچه ها، سلول ها و غیره تاثیر می‌گذاشت!

پس از حدود نیم ساعت تمرین، لو فنگ به قدری خسته شد که در حتی زمانی که روی زمین نشسته بود هم نمی‌تونست حرکت کنه، اعمال نیروی <تیغه ی تندر نه مرحله ای> در واقع بار فوق العاده ای بر روی هر قسمت بدن وارد می‌کنه! بعد از 5 دقیقه استراحت، لو فنگ شروع به تمرین تکنیک دائو یین<هون یوآن> کرد، بدنی که در ابتدا خسته شده بود، انگار در یک چشم آب گرم استراحت می‌کرد، راحت و نرم شد.

بعد از تمرین تکنیک های تیغه و دائو یین، در نهایت—

لو فنگ شروع به گذروندن ابتدایی‌ترین تکنیک آموزش ژنتیکی کرد که حتی قدرتمند‌ترین مبارزان جهان هم باید از اون پیروی می‌کردن: «وو شین شیانگ تیان.»

«چی~ چی~»

بعد از تمرین، لو فنگ احساس می‌کرد که تک‌تک سلول های بدنش از گرسنگی در حال تلف شدن هستند. این تمرین باعث شد که انرژی ژنتیکی که او جذب کرده بود به طرز دیوانه‌واری بلعیده شود. هر بار تمرین باعث می‌شد که حدش بالاتر بره. یک دقیقه، دو دقیقه…. با گذشت زمان، لو فنگ بیشتر و بیشتر شوکه شد. در نهایت، مثل اینکه بدنش کامل پر از غذا شده باشه، دیگه نمی‌تونست هیچ سلولی رو جذب کنه.

لو فنگ کاملاً شگفت زده شد: «میزان انرژی ژنتیکی که من امروز جذب کردم دو برابر مقداریه که در گذشته جذب می‌کردم!»

کتابچه‌ی راهنمای دستورالعمل میگه هر چه بیشتر<تیغه ی تندر نه مرحله ای> رو تمرین کنم، انرژی ژنتیکی بیشتری رو می‌تونم جذب کنم. باورم نمی‌شد اینقدر زیاد بود!» با وجود توضیحات راهنمای دستورالعمل، لو فنگ فکر نمی‌کرد که این امر اینقدر راحته باشه.

وقتی فرد به حدی تمرین می‌کنه تا از شدت خستگی نتونه حرکت کند، این به اون معنیه که اسید سلولی تجمع یافته در عضلاتش خیلی زیاده. این یعنی زمانیکه تموم عضلات بدنت خسته می‌شن! بدن و بسیاری از سلول های دیگه واقعاً در حین تمرین با هم ترکیب نشده بودن، اما اعمال نیروی<تیغه ی تندر نه مرحله ای> لو فنگ باعث می‌شه بدن و سلول‌ها بهم پیوند بخورن.

درست مثل اینکه اشتهای کسی بعد از ورزش سنگین بیشتر می‌شه.

 وقتی بدن و سلولها انرژی زیادی مصرف می‌کنن، اشتهای اونا هم به شدت افزایش پیدا می‌کنه و بهشون اجازه میده انرژی ژنتیکی بسیار بیشتری جذب کنن!

«من فقط در مرحله‌ی اول هستم و با این حال مقدار انرژی ژنتیکی جذب شده خیلی افزایش پیدا کرده. بعد از رسیدن به مرحله ی نهم چقدر سریع‌تر میشم؟ نه تنها می‌تونم سریع تمرین کنم، بلکه قدرت تیغه‌ هم خیلی افزایش پیدا می‌کنه. جای تعجب نیست که فرد می‌تونه با این تمرینات قویترین مبارز در کل جهان بشه. سرعت شماره یک و تناسب اندام شماره یک.» لو فنگ با شگفتی نفسش رو بیرون داد.

اگه سطح تناسب اندام فرد به سرعت افزایش پیدا کنه به چه معنیه؟

برای لو فنگ، به این معنیه که مقدار نیروی معنوی که اون قادر به تحملش خواهد بود هم تا حد زیادی افزایش پیدا می‌کنه!

از این روز، در حالیکه خودش را تمرین می‌‌داد، لو فنگ هر روز به محدودیت های خود نزدیک می‌‌شد. و اون در نهایت بهترین راه رو برای تمرین پیدا کرد، یعنی تحت فشار (لیو گوآنگ) و در حالیکه تیغه ی خودش رو می‌‌چرخوند، سرعت نباید سریع باشه، اما هر ضربه و گام باید جدی و محکم انجام بشه. بعد از خستگی، او شروع به یادگیری تکنیک دائو یین خود می‌کرد.

پس از گذروندن تمرین تکنیک دائو یین، اون می‌تونست مقدار زیادی از قدرتش رو بازیابی کنه.

اون هر بار روی تکنیک‌های خودش تمرکز می‌کرد و بعد سراغ تکنیک دائو یین می‌رفت.

و فقط در پایان کار یادگیری انرژی ژنتیکی رو شروع می‌کرد. این روش یادگیری کارآمدترینه! این فرآیند تنها شش ساعت کامل طول می‌کشه، که بهترین راه برای لو فنگ و بالا بردن سطح تناسب اندامشه!

در واقع، با کمک از مقدار زیادی از نیروی معنوی روح خوان، سطح آمادگی بدنش به طور طبیعی به سرعت بهبود پیدا می‌کرد. و لو فنگ همچنین در حال تمرین در تکنیک (نهایی) جهان، «تیغه ی تندر نه مرحله ای» هم بود، بنابراین میزان پیشرفت او حتی شگفت انگیزتر هم می‌شد. لو فنگ هر روز در حال پیشرفت بود. در یک چشم به هم زدن یک ماه گذشت.

«هو!» «هو!» هر یک از چرخش های لو فنگ باعث ایجاد بادهای قوی در سالن تمرین شد، که هنگام برخورد به دیوار ها از بین می‌رفت. این ویلا توسط دوجوی محدودیت ها طراحی شده بود، بنابراین طبیعتاً سالن آموزش هم با دقت ساخته شده بود.

«هوم؟ یه تماس از کاپیتان؟»

لو فنگ به گوشه‌ای رفت و گوشی رو برداشت.

گائوفنگ از طریق تلفن پرسید: «لو فنگ، یک ماهه که می‌گذره. قدرت چن گو، وی تی و وی چینگ بعد از استفاده از داروی ژنتیکی خیلی افزایش پیدا کرده. فکر کنم باید کمی همدیگه رو ببینیم.» در حال حاضر، قویترین فرد در جوخه‌ی چکش آتشین در واقع لو فنگه و موقعیت لو فنگ در آینده بیشتر و بیشتر پایدار می‌شد.

بنابراین گائو فنگ اول نظر لو فنگ را پرسید.

لو فنگ در حالیکه سرش را تکان داد خندید: «درسته، ما مدتیه که همدیگه رو ندیدیم.» در این ماه گذشته او کاملاً درگیر تمرین بود. با این حال، بهبود سریع او واقعاً حرف نداشت.

«باشه، بذار ببینم. ما به بازار اتحادیه‌ی اچ‌آر میریم، چون اونا بهترین خدمات رو دارن.» گائو فنگ گفت: «چه زمانی خوبه؟»

«هوم….»

قلب لو فنگ با یادآوری سخنان شو شین ناگهان تپید: «در چند روز آینده، مدرسه من شروع میشه اما در دوران کالج، جمعه ها و آخر هفته ها مدیر هم به اینجا میاد.»

لو فنگ گفت: «کاپیتان، من فکر می‌کنم باید این شنبه همدیگه رو ملاقات کنیم.»

«شنبه؟ بسیار خب، این شنبه.»