توضیحات ناول
پرنسس که برای ازدواجی اجباری به کشور دشمن فرستاده شد؛ در همان ابتدای ورود فهمید که نه تنها آن فقط یک ازدواج سیاسی نخواهد بود، بلکه دشمن برای او یک مراسم شیطانی و منفور تدارک دیده.
پرنسس که برای ازدواجی اجباری به کشور دشمن فرستاده شد؛ در همان ابتدای ورود فهمید که نه تنها آن فقط یک ازدواج سیاسی نخواهد بود، بلکه دشمن برای او یک مراسم شیطانی و منفور تدارک دیده.
اون قسمتی ک ها از شوالیه می خواد بندش رو باز کنه درک نکردم
قابل درک نبود، یا شایدم فقط میخواست ولیعهد رو فشاری بکنه؟
نظر بدید بدونیم چیه
بقیه اش کو؟